دنریس خشم خودشو خالی کرد
لنیستر باس زیر خاک دفن میشد مردمم کیون لقشون
آن شخص گفت:
صرف نظر از ایرادات اساسی که به پیچش داستانی قسمت پنجم فصل هشت (مدکویین) وارد شده است ، کارگردانی این قسمت هم بسیار ضعیف می باشد و در مقایسه با نبرد خوب کارگردانی شده قسمت سوم ، در این قسمت رویدادها اصلاً منطقی و قابل دفاع نمی باشند . به عنوان نمونه به چهار مورد از اشتباهات کارگردانی این قسمت اشاره می کنم :
۱- آریا و سندور بعد از رسیدن ارتش جان و دنریس به پایتخت می رسند که کاملاً غیر منطقی است زیرا آنها یک روز قبل از ارتش وینترفل را ترک کرده بودند و سفر دو سوار تنها خیلی سریعتر از ارتشی باید باشد که بیشتر نفراتش پیاده هستند (جان بعد از رسیدن به دراگون استون به دنریس می گوید که ارتش شمال از تریدنت عبور کرده یعنی آنها پیاده به جنوب امده اند نه با کشتی)
۲- در قسمت های قبلی بارها تاکید می شود که ارتش طلایی ۲۰ هزار نفره است در حالی که نیرویی که در سریال نمایش داده می شود حتی دو هزار نفر هم نیستند و با یک نفس اژدها از هم می پاشند!
۳- یورون گریجوی در قسمت های قبل نشان داده بود که در نبرد دریایی و حملات غافلگیرانه یک فرمانده و استاد به تمام معناست اما در این قسمت آرایش کشتی های وی برای دفاع از خلیج کاملاً غیر منطقی و پراکنده است و بجز کشتی خودش هیچ کشتی دیگری به طرف دنریس تیراندازی نمی کند در حالی که با شلیک همزمان چند کشتی ، دنریس و اژدهایش هیچ شانسی برای فرار نداشتند (بیشتر به نظر می رسد سازندگان تصمیم گرفته اند عمداً مرتکب این اشتباه بچه گانه شوند تا خیلی زود به مرحله مدکویین برسند!)
۴- سرسی به اعتماد دنریس خیانت کرده ، دوستان و متحدان زیادی را از وی گرفته ، یک اژدهایش را کشته و نزدیک ترین دوست و مشاورش را جلوی چشمش گردن زده ، اما سرسی قسمت پنجم فصل هشت ، هیچ شباهتی به سرسی که این کارها را کرده ندارد و کاملاً از دیوانه شدن دنریس غافلگیر می شود و خودش را می بازد! در حالی که سرسی قسمت های قبلی کاملاً منتظر چنین لحظه ایی بود!!!
و …
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)