نوشته های بارانی... (*کلبه دلتنگی*)
سلام به دوستان عزیز
اینجا فرصتی برای اشتراک :
شعر
نثر
عکس نوشته
جمله
دیالوگ های برتر
کلا هرچی مرتبط با ادبیات ایران و جهان
با همه ی دوستای بارانی و مهمونای عزیز
لطفا فقط در زمینه همین مواردی که گفتم پست بدین
*امیدوارم دوست داشته باشید*
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
باید زنده بمانیم.
هنوز هم باران هست
راه، رویا، روشنایی هست. شب فقط استعاره است.
شب هرگز دشمن کسی نبوده است.
ما در ستایش زنده ماندن به شادمانی رسیدهایم.
امتحان کن، شعر... خوب است، امید است، رضایت است، آزادی است.
من برایت از شعر مینویسم، شعر می نویسم، از شفا مینویسم، شفا مینویسم.
تکلیف ما رعایت رویاهاست.
زندگی در شفا ادامه دارد، عشق ادامه دارد، امید ادامه دارد
من هم یکی از میان شما، یکی از شما، از همین بسیاران بیدریغام
بسیارانی در من زیسته و من در بسیارانی زندگی کردهام.
ما زنده میمانیم. ما باید زنده بمانیم.
شعر... خوب است، باران خوب است، بوسه خوب است.
بوسیدن بیپایان در تو شدن، با تو شدن، از تو شدن.
کشف حلول، کلمه، خوشی، خوبی، آرامش، آغوش آدمی.
خورشیدهای بیشماری در چشمهای ما مخفی ماندهاند، ما طلوع خواهیم کرد.
صبح نزد من است. من نزد توام، تو نزد زندگی.
ما نباید بمیریم، رویاها بی مادر میشوند."
سید علی صالحی