صفحه 1157 از 4087 نخستنخست ... 1576571057110711471155115611571158115911671207125716572157 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11,561 به 11,570 از 40862

موضوع: شادمهر عقیلی | آهنگ دست من نیست منتشر شد ...

  1. #11561
    فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    4,377
    تشکر
    486
    تشکر شده : 108
    نقل قول نوشته اصلی توسط Parsa8 نمایش پست ها
    خیلی خوبن
    من تم تجربه کن رو بیشتر دوس دارم هر چند وارث هم خیلی زیباست
    این تم ها کجاست؟
    ممنون میشم یکی برام بفرسته


  2. کاربر مقابل از SHAH ROKH عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #11562
    فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    4,377
    تشکر
    486
    تشکر شده : 108
    نقل قول نوشته اصلی توسط Parsa8 نمایش پست ها
    در کل خوب بود
    ولی این فاصله زیاد بین حس خوبیه و فقط با تو باعث شد انتظارا خیلی بره بالا
    مخصوصا ویدئو که هی ادیت شد دوباره تایید نشد یه مقدارم او حساسیت ها رو برد بالا
    شاید ۶ ماه پیش میومد باز خورد بهتری داشت
    اما من به سلیقه شادمهر احترام میذارم

    من یه نظر شخصی که دارم اینه که خیلیا خواننده مورد علاقه شون رو کسی میدونن که باید مطابق میل اونا رفتار کنه
    دلیل این که هم طرفدارا و هم غیر طرفدارا میان میگن اه این چی بود همینه
    چون انتظار دارن شادمهر اونی که تو ذهن اوناس بخونه و فقط اگه اونو بشنون راضین
    اما من اونی که تو ذهن شادمهره رو دوس دارم بشنوم
    دوس دارم ببین الان تو فکرش چیه؟
    الان حالش چیه؟
    رو کدوم نت داره قدم میزنه؟
    واسه همین من به طرز فکرش احترام میذارم
    نه این که هر آهنگی بده بگم خوبه
    این آهنگ از اون کارای شادمهری مثل تقدیر و عادت و گمت کردم و کارای دیگه ش که استایل شادمهری از آهنگش پیدا بود نبودش
    اما یه چیز نو بود
    یه امید
    تو جامعه از این آهنگا میخوایم
    این آهنگا باید بیشتر شه
    این آهنگم چه خوب چه بد به شدت هیت میشه چون یه رمانتیکه دو نفره س که پر از امید واسه روزای آینده س

    شاد و شادمهری باشید


    دقیقا حرف دل من رو زدی رفیق . . .
    دمت داغ . . .



  4. 2 کاربر مقابل از SHAH ROKH عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #11563
    فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    4,377
    تشکر
    486
    تشکر شده : 108
    صدای شادمهر . . .عالی
    تنظیم . . .خوب
    ملودی . . .قابل قبول
    ترانه . . . قابل قبول
    ویدیو . . . ضعیف

    در کل من راضی ام . . .

    شاد و شادمهری باشین . . .


  6. 3 کاربر مقابل از SHAH ROKH عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #11564
    فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    4,609
    تشکر
    875
    تشکر شده : 811
    نقل قول نوشته اصلی توسط SHAH ROKH نمایش پست ها
    صدای شادمهر . . .عالی
    تنظیم . . .خوب
    ملودی . . .قابل قبول
    ترانه . . . قابل قبول
    ویدیو . . . ضعیف

    در کل من راضی ام . . .

    شاد و شادمهری باشین . . .
    خب خداراشکر. نگران بودم شاید خوشت نیومده باشه

  8. کاربر مقابل از masoud741 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #11565
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    26,955
    تشکر
    661
    تشکر شده : 5,482
    اسم این دختره که تو ویدئو هستش چیه ؟

    ,𝕷𝖎𝖋𝖊 𝖜𝖔𝖚𝖑𝖉𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖘𝖔 𝖕𝖗𝖊𝖈𝖎𝖔𝖚𝖘 𝖉𝖊𝖆𝖗"
    ".𝖎𝖋 𝖙𝖍𝖊𝖗𝖊 𝖓𝖊𝖛𝖊𝖗 𝖜𝖆𝖘 𝖆𝖓 𝖊𝖓𝖉

  10. #11566
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    22
    تشکر
    44
    تشکر شده : 30
    (لطفا به اندازه ی ارزشی که برای شما گذاشتم , شما هم بذارید و خوب بخونید. ممنون.)

    تعجب می کنم چرا بخاطر کار اخیر زیگورات شروع کردیم به کوبیدن معروف و میگیم اون هم هیچی نداشت ; اینکه داستان معروف عمیقا زیر بار استعارات (که البته همگی امروز در دنیای ادبیات تصویری دارن استفاده میشن و نمیشه گفت جدیدن) مدفون شده دلیل نمیشه اون رو از گمت کردم یا رابطه ی سینارت کمتر بدونیم. (فقط داستان مد نظرمه)

    -- داستان رابطه هیچی جز ناراحتی پسر از رفتن معشوقه ش و جمع کردن تکه هایی از زندگیش که به نوعی با معشوقه ش مرتبط بودن و بازسازی معشوقه از خاطرات و وسایل باقی مونده نیست. با چنتا تصویر از خواننده لابه لاش که به سبک کوجی و امثالهم توی یه فضای باز گرفته شده تا تایم رو پر کنه. تنها حرکت قابل توجه سینارت هم از لحاظ استعاری هم از لحاظ تکنیکی برعکس نشون دادن وسایل بود که اشاره به ذهنی بودن این اتفاقا داره تا جایی که در انتها تصویر بر میگرده و یعنی حالا با اون ساخته ی ذهنش داره توی واقعیت هم زندگی میکنه.
    نمیگم بده اما اصلا این دو قابل مقایسه نیستن باهم.

    -- داستان معروف: مرد داستان تصمیمشو میگیره ; می خواد ایندفعه واقعا فراموش کنه ; شروع به فکر کردن میکنه (مردی وارد فضای ذهن خودش میشه ; دقت کنین چینش فضایی که مرد واردش میشه دایره ایه مث داخل سر) ; جایی که پر از خاطرات سرپوش گذاشته ی یه دختره ; خاطراتی که عاشقانه دوسشون داره اما انگار مسمومن ; دیگه نمی خواد توشون نفس بکشه.
    شروع به مرور کردنش میکنه (پارچه هارو برمیداره از رو تابلوها) تا به آخری میرسه که عزیز ترین خاطراتشه.
    همزمان با این پارچه برداشتنا (به یاد آوردنا) دختر از نیت مرد باخبر میشه که می خواد اونو فراموش کنه ; شروع به حرکت میکنه و در این حرکت همه ی اون خاطرات و قابها ساخته میشن و مرد بهشون رنگ سفید میزنه و پاکشون میکنه. (مثل نوار سبز لودینگ ویندوز که یچیزیو پاک میکنیم.)
    تا به آخرین و همون اصل کاریه ; همون خاطرهه که خیلی دوسش داره ; همونجا که مبارزه ی قلب (نماینده ش تصویر ذهنی مرد از دختره) و مغز به اوج میرسه و تقلای مرد و ناامیدی و ناتوانی (زانو زدن) از فراموش کردن و کار شدیدتر (سوزوندن) و...
    شاید سوال پیش بیاد این تابلوها اگه استعاره ای از خاطراته چرا خود مرد توش نیست؟ پاسخ اینه که این تابلوها یا باید استعاره از نوعی کشوف و اصطلاحا ویژن باشن که الان دخترو نشون میدن یا خاطره ای ازش ; که چون کشوف در حال اتفاق می افته و چیزی که در دنیای سه بعدی در لحظه اتفاق می افته یکتاست پس "چنتا تابلو" و "با پارچه پوشوندن" برای چیزی که "مماس بر زمانه" و "یکتاست" بی معنیه. ثانیا اصولا توی ذهن انسان خاطرات از دید سوم شخص و دوربینی جا نمیمونه ; همونطوری میمونه که ما میبینیم ; فقط طرف مقابلمون توشه. ثالثا این داستان از جهتی دیگه داره تلاش دختر توی خاطره رو نشون میده که نمی خواد از ذهن اون پسر پاک بشه ; به فرد توی خاطره یه حالت اینتراکتیو داده که بجنگه با پسره در صورتیکه اون دختر چیزی جز دل خود پسر نیست که داره با ذهنش برای فراموش کردن یا نکردن این قضیه مبارزه میکنه. یعنی توی اون جنگل ممکنه این دو جوجه خورده باشن! اما حقیقت اون دختر در ذهنش حاصل مجموع تفکراتش در قبل و بعد جداییه که حالا تصویر دختر رو با یه لباس سیاه (فکر میکنه دختره بعد جدا شدنش در عذابه) با کلی پارچه ی معلق که دورش رو احاطه کردن (که دقت کنید قبل سوختن می خوابن) و یه دنباله ی سنگین که داره روی زمین کشیده میشه (در لحظه ی سوختن معلق میشن) کرده. (اینا هرکدوم نشانه ی چیزیه ولی طولانی میشه)
    شبیه مالهند درایو لینچ تقریبا.




    -- ویدئوی رابطه کاملا متناقضه با متن آهنگ:

    جاهایی از ترانه که تحرک داره توی فیلم سکون رو میبینیم
    (تا حرف عشق میشه من میرم) در مقابل (خوابیدن روی تخت و..)

    محیط ترانه بیرونیه (تکرار واژه ی شهر و خیابون و..) اما محیط ویدئو داخلیه

    اما ویدئوی معروف خیلی هماهنگه هم از نظر بکار بردن کلمات ترانه توی دکوپاژ کار هم از تدوین و صد البته از تصویر شادمهر برای جذاب تر کردن کار استفاده نکرده و گذاشته سورپرایز بشیم که یادمه بعضیا گیر داده بودن چرا شادمهر توش کمه! امان از عوام.

  11. 2 کاربر مقابل از ee9900 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  12. #11567
    فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    4,767
    تشکر
    513
    تشکر شده : 1,412
    نقل قول نوشته اصلی توسط ee9900 نمایش پست ها
    (لطفا به اندازه ی ارزشی که برای شما گذاشتم , شما هم بذارید و خوب بخونید. ممنون.)

    تعجب می کنم چرا بخاطر کار اخیر زیگورات شروع کردیم به کوبیدن معروف و میگیم اون هم هیچی نداشت ; اینکه داستان معروف عمیقا زیر بار استعارات (که البته همگی امروز در دنیای ادبیات تصویری دارن استفاده میشن و نمیشه گفت جدیدن) مدفون شده دلیل نمیشه اون رو از گمت کردم یا رابطه ی سینارت کمتر بدونیم. (فقط داستان مد نظرمه)

    -- داستان رابطه هیچی جز ناراحتی پسر از رفتن معشوقه ش و جمع کردن تکه هایی از زندگیش که به نوعی با معشوقه ش مرتبط بودن و بازسازی معشوقه از خاطرات و وسایل باقی مونده نیست. با چنتا تصویر از خواننده لابه لاش که به سبک کوجی و امثالهم توی یه فضای باز گرفته شده تا تایم رو پر کنه. تنها حرکت قابل توجه سینارت هم از لحاظ استعاری هم از لحاظ تکنیکی برعکس نشون دادن وسایل بود که اشاره به ذهنی بودن این اتفاقا داره تا جایی که در انتها تصویر بر میگرده و یعنی حالا با اون ساخته ی ذهنش داره توی واقعیت هم زندگی میکنه.
    نمیگم بده اما اصلا این دو قابل مقایسه نیستن باهم.

    -- داستان معروف: مرد داستان تصمیمشو میگیره ; می خواد ایندفعه واقعا فراموش کنه ; شروع به فکر کردن میکنه (مردی وارد فضای ذهن خودش میشه ; دقت کنین چینش فضایی که مرد واردش میشه دایره ایه مث داخل سر) ; جایی که پر از خاطرات سرپوش گذاشته ی یه دختره ; خاطراتی که عاشقانه دوسشون داره اما انگار مسمومن ; دیگه نمی خواد توشون نفس بکشه.
    شروع به مرور کردنش میکنه (پارچه هارو برمیداره از رو تابلوها) تا به آخری میرسه که عزیز ترین خاطراتشه.
    همزمان با این پارچه برداشتنا (به یاد آوردنا) دختر از نیت مرد باخبر میشه که می خواد اونو فراموش کنه ; شروع به حرکت میکنه و در این حرکت همه ی اون خاطرات و قابها ساخته میشن و مرد بهشون رنگ سفید میزنه و پاکشون میکنه. (مثل نوار سبز لودینگ ویندوز که یچیزیو پاک میکنیم.)
    تا به آخرین و همون اصل کاریه ; همون خاطرهه که خیلی دوسش داره ; همونجا که مبارزه ی قلب (نماینده ش تصویر ذهنی مرد از دختره) و مغز به اوج میرسه و تقلای مرد و ناامیدی و ناتوانی (زانو زدن) از فراموش کردن و کار شدیدتر (سوزوندن) و...
    شاید سوال پیش بیاد این تابلوها اگه استعاره ای از خاطراته چرا خود مرد توش نیست؟ پاسخ اینه که این تابلوها یا باید استعاره از نوعی کشوف و اصطلاحا ویژن باشن که الان دخترو نشون میدن یا خاطره ای ازش ; که چون کشوف در حال اتفاق می افته و چیزی که در دنیای سه بعدی در لحظه اتفاق می افته یکتاست پس "چنتا تابلو" و "با پارچه پوشوندن" برای چیزی که "مماس بر زمانه" و "یکتاست" بی معنیه. ثانیا اصولا توی ذهن انسان خاطرات از دید سوم شخص و دوربینی جا نمیمونه ; همونطوری میمونه که ما میبینیم ; فقط طرف مقابلمون توشه. ثالثا این داستان از جهتی دیگه داره تلاش دختر توی خاطره رو نشون میده که نمی خواد از ذهن اون پسر پاک بشه ; به فرد توی خاطره یه حالت اینتراکتیو داده که بجنگه با پسره در صورتیکه اون دختر چیزی جز دل خود پسر نیست که داره با ذهنش برای فراموش کردن یا نکردن این قضیه مبارزه میکنه. یعنی توی اون جنگل ممکنه این دو جوجه خورده باشن! اما حقیقت اون دختر در ذهنش حاصل مجموع تفکراتش در قبل و بعد جداییه که حالا تصویر دختر رو با یه لباس سیاه (فکر میکنه دختره بعد جدا شدنش در عذابه) با کلی پارچه ی معلق که دورش رو احاطه کردن (که دقت کنید قبل سوختن می خوابن) و یه دنباله ی سنگین که داره روی زمین کشیده میشه (در لحظه ی سوختن معلق میشن) کرده. (اینا هرکدوم نشانه ی چیزیه ولی طولانی میشه)
    شبیه مالهند درایو لینچ تقریبا.




    -- ویدئوی رابطه کاملا متناقضه با متن آهنگ:

    جاهایی از ترانه که تحرک داره توی فیلم سکون رو میبینیم
    (تا حرف عشق میشه من میرم) در مقابل (خوابیدن روی تخت و..)

    محیط ترانه بیرونیه (تکرار واژه ی شهر و خیابون و..) اما محیط ویدئو داخلیه

    اما ویدئوی معروف خیلی هماهنگه هم از نظر بکار بردن کلمات ترانه توی دکوپاژ کار هم از تدوین و صد البته از تصویر شادمهر برای جذاب تر کردن کار استفاده نکرده و گذاشته سورپرایز بشیم که یادمه بعضیا گیر داده بودن چرا شادمهر توش کمه! امان از عوام.
    دوست عزیز خیلی خلاصه میگم ویدئوهای زیگورات مخصوصا معروف چون خود شادمهر در اون نیست یک ریال نمی ارزه
    یه شات از ویدئوهای سینارت می ارزه به کل کارنامه هنری زیگورات



  13. کاربر مقابل از Farbod-7 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  14. #11568
    فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    4,609
    تشکر
    875
    تشکر شده : 811
    نقل قول نوشته اصلی توسط ee9900 نمایش پست ها
    (لطفا به اندازه ی ارزشی که برای شما گذاشتم , شما هم بذارید و خوب بخونید. ممنون.)

    تعجب می کنم چرا بخاطر کار اخیر زیگورات شروع کردیم به کوبیدن معروف و میگیم اون هم هیچی نداشت ; اینکه داستان معروف عمیقا زیر بار استعارات (که البته همگی امروز در دنیای ادبیات تصویری دارن استفاده میشن و نمیشه گفت جدیدن) مدفون شده دلیل نمیشه اون رو از گمت کردم یا رابطه ی سینارت کمتر بدونیم. (فقط داستان مد نظرمه)

    -- داستان رابطه هیچی جز ناراحتی پسر از رفتن معشوقه ش و جمع کردن تکه هایی از زندگیش که به نوعی با معشوقه ش مرتبط بودن و بازسازی معشوقه از خاطرات و وسایل باقی مونده نیست. با چنتا تصویر از خواننده لابه لاش که به سبک کوجی و امثالهم توی یه فضای باز گرفته شده تا تایم رو پر کنه. تنها حرکت قابل توجه سینارت هم از لحاظ استعاری هم از لحاظ تکنیکی برعکس نشون دادن وسایل بود که اشاره به ذهنی بودن این اتفاقا داره تا جایی که در انتها تصویر بر میگرده و یعنی حالا با اون ساخته ی ذهنش داره توی واقعیت هم زندگی میکنه.
    نمیگم بده اما اصلا این دو قابل مقایسه نیستن باهم.

    -- داستان معروف: مرد داستان تصمیمشو میگیره ; می خواد ایندفعه واقعا فراموش کنه ; شروع به فکر کردن میکنه (مردی وارد فضای ذهن خودش میشه ; دقت کنین چینش فضایی که مرد واردش میشه دایره ایه مث داخل سر) ; جایی که پر از خاطرات سرپوش گذاشته ی یه دختره ; خاطراتی که عاشقانه دوسشون داره اما انگار مسمومن ; دیگه نمی خواد توشون نفس بکشه.
    شروع به مرور کردنش میکنه (پارچه هارو برمیداره از رو تابلوها) تا به آخری میرسه که عزیز ترین خاطراتشه.
    همزمان با این پارچه برداشتنا (به یاد آوردنا) دختر از نیت مرد باخبر میشه که می خواد اونو فراموش کنه ; شروع به حرکت میکنه و در این حرکت همه ی اون خاطرات و قابها ساخته میشن و مرد بهشون رنگ سفید میزنه و پاکشون میکنه. (مثل نوار سبز لودینگ ویندوز که یچیزیو پاک میکنیم.)
    تا به آخرین و همون اصل کاریه ; همون خاطرهه که خیلی دوسش داره ; همونجا که مبارزه ی قلب (نماینده ش تصویر ذهنی مرد از دختره) و مغز به اوج میرسه و تقلای مرد و ناامیدی و ناتوانی (زانو زدن) از فراموش کردن و کار شدیدتر (سوزوندن) و...
    شاید سوال پیش بیاد این تابلوها اگه استعاره ای از خاطراته چرا خود مرد توش نیست؟ پاسخ اینه که این تابلوها یا باید استعاره از نوعی کشوف و اصطلاحا ویژن باشن که الان دخترو نشون میدن یا خاطره ای ازش ; که چون کشوف در حال اتفاق می افته و چیزی که در دنیای سه بعدی در لحظه اتفاق می افته یکتاست پس "چنتا تابلو" و "با پارچه پوشوندن" برای چیزی که "مماس بر زمانه" و "یکتاست" بی معنیه. ثانیا اصولا توی ذهن انسان خاطرات از دید سوم شخص و دوربینی جا نمیمونه ; همونطوری میمونه که ما میبینیم ; فقط طرف مقابلمون توشه. ثالثا این داستان از جهتی دیگه داره تلاش دختر توی خاطره رو نشون میده که نمی خواد از ذهن اون پسر پاک بشه ; به فرد توی خاطره یه حالت اینتراکتیو داده که بجنگه با پسره در صورتیکه اون دختر چیزی جز دل خود پسر نیست که داره با ذهنش برای فراموش کردن یا نکردن این قضیه مبارزه میکنه. یعنی توی اون جنگل ممکنه این دو جوجه خورده باشن! اما حقیقت اون دختر در ذهنش حاصل مجموع تفکراتش در قبل و بعد جداییه که حالا تصویر دختر رو با یه لباس سیاه (فکر میکنه دختره بعد جدا شدنش در عذابه) با کلی پارچه ی معلق که دورش رو احاطه کردن (که دقت کنید قبل سوختن می خوابن) و یه دنباله ی سنگین که داره روی زمین کشیده میشه (در لحظه ی سوختن معلق میشن) کرده. (اینا هرکدوم نشانه ی چیزیه ولی طولانی میشه)
    شبیه مالهند درایو لینچ تقریبا.




    -- ویدئوی رابطه کاملا متناقضه با متن آهنگ:

    جاهایی از ترانه که تحرک داره توی فیلم سکون رو میبینیم
    (تا حرف عشق میشه من میرم) در مقابل (خوابیدن روی تخت و..)

    محیط ترانه بیرونیه (تکرار واژه ی شهر و خیابون و..) اما محیط ویدئو داخلیه

    اما ویدئوی معروف خیلی هماهنگه هم از نظر بکار بردن کلمات ترانه توی دکوپاژ کار هم از تدوین و صد البته از تصویر شادمهر برای جذاب تر کردن کار استفاده نکرده و گذاشته سورپرایز بشیم که یادمه بعضیا گیر داده بودن چرا شادمهر توش کمه! امان از عوام.
    با احترام ب نظرت ولی در کل زیگورات ویدئو هاش واسه شادمهر داغون بود و شادمهر دیگه نباید باهاش کار کنه

  15. #11569
    فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    4,609
    تشکر
    875
    تشکر شده : 811
    نقل قول نوشته اصلی توسط ee9900 نمایش پست ها
    (لطفا به اندازه ی ارزشی که برای شما گذاشتم , شما هم بذارید و خوب بخونید. ممنون.)

    تعجب می کنم چرا بخاطر کار اخیر زیگورات شروع کردیم به کوبیدن معروف و میگیم اون هم هیچی نداشت ; اینکه داستان معروف عمیقا زیر بار استعارات (که البته همگی امروز در دنیای ادبیات تصویری دارن استفاده میشن و نمیشه گفت جدیدن) مدفون شده دلیل نمیشه اون رو از گمت کردم یا رابطه ی سینارت کمتر بدونیم. (فقط داستان مد نظرمه)

    -- داستان رابطه هیچی جز ناراحتی پسر از رفتن معشوقه ش و جمع کردن تکه هایی از زندگیش که به نوعی با معشوقه ش مرتبط بودن و بازسازی معشوقه از خاطرات و وسایل باقی مونده نیست. با چنتا تصویر از خواننده لابه لاش که به سبک کوجی و امثالهم توی یه فضای باز گرفته شده تا تایم رو پر کنه. تنها حرکت قابل توجه سینارت هم از لحاظ استعاری هم از لحاظ تکنیکی برعکس نشون دادن وسایل بود که اشاره به ذهنی بودن این اتفاقا داره تا جایی که در انتها تصویر بر میگرده و یعنی حالا با اون ساخته ی ذهنش داره توی واقعیت هم زندگی میکنه.
    نمیگم بده اما اصلا این دو قابل مقایسه نیستن باهم.

    -- داستان معروف: مرد داستان تصمیمشو میگیره ; می خواد ایندفعه واقعا فراموش کنه ; شروع به فکر کردن میکنه (مردی وارد فضای ذهن خودش میشه ; دقت کنین چینش فضایی که مرد واردش میشه دایره ایه مث داخل سر) ; جایی که پر از خاطرات سرپوش گذاشته ی یه دختره ; خاطراتی که عاشقانه دوسشون داره اما انگار مسمومن ; دیگه نمی خواد توشون نفس بکشه.
    شروع به مرور کردنش میکنه (پارچه هارو برمیداره از رو تابلوها) تا به آخری میرسه که عزیز ترین خاطراتشه.
    همزمان با این پارچه برداشتنا (به یاد آوردنا) دختر از نیت مرد باخبر میشه که می خواد اونو فراموش کنه ; شروع به حرکت میکنه و در این حرکت همه ی اون خاطرات و قابها ساخته میشن و مرد بهشون رنگ سفید میزنه و پاکشون میکنه. (مثل نوار سبز لودینگ ویندوز که یچیزیو پاک میکنیم.)
    تا به آخرین و همون اصل کاریه ; همون خاطرهه که خیلی دوسش داره ; همونجا که مبارزه ی قلب (نماینده ش تصویر ذهنی مرد از دختره) و مغز به اوج میرسه و تقلای مرد و ناامیدی و ناتوانی (زانو زدن) از فراموش کردن و کار شدیدتر (سوزوندن) و...
    شاید سوال پیش بیاد این تابلوها اگه استعاره ای از خاطراته چرا خود مرد توش نیست؟ پاسخ اینه که این تابلوها یا باید استعاره از نوعی کشوف و اصطلاحا ویژن باشن که الان دخترو نشون میدن یا خاطره ای ازش ; که چون کشوف در حال اتفاق می افته و چیزی که در دنیای سه بعدی در لحظه اتفاق می افته یکتاست پس "چنتا تابلو" و "با پارچه پوشوندن" برای چیزی که "مماس بر زمانه" و "یکتاست" بی معنیه. ثانیا اصولا توی ذهن انسان خاطرات از دید سوم شخص و دوربینی جا نمیمونه ; همونطوری میمونه که ما میبینیم ; فقط طرف مقابلمون توشه. ثالثا این داستان از جهتی دیگه داره تلاش دختر توی خاطره رو نشون میده که نمی خواد از ذهن اون پسر پاک بشه ; به فرد توی خاطره یه حالت اینتراکتیو داده که بجنگه با پسره در صورتیکه اون دختر چیزی جز دل خود پسر نیست که داره با ذهنش برای فراموش کردن یا نکردن این قضیه مبارزه میکنه. یعنی توی اون جنگل ممکنه این دو جوجه خورده باشن! اما حقیقت اون دختر در ذهنش حاصل مجموع تفکراتش در قبل و بعد جداییه که حالا تصویر دختر رو با یه لباس سیاه (فکر میکنه دختره بعد جدا شدنش در عذابه) با کلی پارچه ی معلق که دورش رو احاطه کردن (که دقت کنید قبل سوختن می خوابن) و یه دنباله ی سنگین که داره روی زمین کشیده میشه (در لحظه ی سوختن معلق میشن) کرده. (اینا هرکدوم نشانه ی چیزیه ولی طولانی میشه)
    شبیه مالهند درایو لینچ تقریبا.




    -- ویدئوی رابطه کاملا متناقضه با متن آهنگ:

    جاهایی از ترانه که تحرک داره توی فیلم سکون رو میبینیم
    (تا حرف عشق میشه من میرم) در مقابل (خوابیدن روی تخت و..)

    محیط ترانه بیرونیه (تکرار واژه ی شهر و خیابون و..) اما محیط ویدئو داخلیه

    اما ویدئوی معروف خیلی هماهنگه هم از نظر بکار بردن کلمات ترانه توی دکوپاژ کار هم از تدوین و صد البته از تصویر شادمهر برای جذاب تر کردن کار استفاده نکرده و گذاشته سورپرایز بشیم که یادمه بعضیا گیر داده بودن چرا شادمهر توش کمه! امان از عوام.
    با احترام ب نظرت ولی در کل زیگورات ویدئو هاش واسه شادمهر داغون بود و شادمهر دیگه نباید باهاش کار کنه

  16. #11570
    فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    نوشته ها
    4,609
    تشکر
    875
    تشکر شده : 811
    نقل قول نوشته اصلی توسط Dark Silence نمایش پست ها
    اسم این دختره که تو ویدئو هستش چیه ؟
    نمیدونم ولی هر کسی بود بخاطرش ویدئو شادمهر خراب شده بود...واسه فیلترهایی ک روی ویدئو گذاشته بودند

  17. کاربر مقابل از masoud741 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 1157 از 4087 نخستنخست ... 1576571057110711471155115611571158115911671207125716572157 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 153 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 153 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •