P!nk Rose
12-01-2014, 09:28 PM
شوالیــــــه ای که دیـــــــر رسیـــــــــده است
این متن یادداشت کیاوش صاحب نسق هست که (آهنگساز، محقق و مدرس موسیقی)
هستن، متن خیلی پرمغزی نوشتن که دلم خواست بقیه هم بخونن[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]
هرجا هنر و باروری و اعتلای آن اهمیت دارد همیشه توجه دولتمردان و وزارت فرهنگ و هنر آن کشور به حضور و موثر بودن هنرمندانی شاخص در حوزه های مختلف جلب شده است و جوایز، نشان ها، القاب و بورسیه هایی به فراخور اهمیت حضور، باروری فکری و هنری یک هنرمند به او اختصاص داده می شود. تاکید می کنم این قدردانی ها از سوی یک کشور و وزارتخانه آن در درجه اول متوجه هنرمندان همان کشور می شود و در قدم بعد متوجه هنرمندانی می شود که خودی، محسوب نمی شوند اما حضور فعال و بارور آنها در آن کشور باعث توجه جهانیان به آن کشور و رشد و اعتلای فرهنگ و هنر آن می شود.
[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]
استـــــــاد «حسین علیزاده» موسیقیدان و آهنگساز صاحبنام در این مرز و بوم و آن سوی آب ها احتیاج به معرفی ندارد. جایگاه وی بهعنوان یک موسیقیدان صاحب سبک، نوآور و مکتبساز برای همگان روشن است. نشان شوالیه از قِبَلِ اهدا شدن به امثال وی معتبرتر می شود، نه بر عکس. چرایی اهمیت دادن یک سفارتخانه و سفیرکبیر آن به اهالی هنر و ادبیات ایران می تواند و حتما دارای اهداف خیر و هنردوستانه از طرف آن کشور باشد. اما چرا میهمانان این مرز و بوم باید به سینه آنان که بی نیاز هیچ نشانی پیشانی تابناک هنر این مرز و بوم هستند نشان های خود را اهدا کنند و این افتخار را نصیب خود کنند؟ از کی این رسم قدردانی و دست بوسی از هنرمند و فرهیخته این مملکت شده است که بیگانه ای دگراندیش و هنردوست و فرهیخته پرور باید به ما گوشزد کند – آن هم در خاک خودمان- که چه گنج و چه سرمایه ای را داریم و نمی بینیم؟[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]
توجه این سالهای اخیر دولتمردان ما به هنرمندان بیش از آنکه توجه به مقام والا و ممتاز و منحصربه فرد آنان باشد – شاید- آنگونه بوده است که از صدقه سری همنشینی و توجه به آنان، مقام و موقعیت خویش را در قلب مردم و در رسانه های جهانی تثبیت و تحکیم کنند. گرچه در این دو سال اخیر توجه مستقیم نهاد ریاست جمهوری و اهدای نشان های علامه طباطبایی و آوینی به استادان و نخبگان هنر به عنوان آغازی خجسته از این گونه توجه ها به فرهیختگان و هنرمندان جلب نظر می کند، اما از آن سو چه بسا هنرمندان بزرگی که در گوشه خلوت و فقر رفتند و تازه با توجه بیهوده و دیرهنگام مسئول نمایی مواجه شده اند.
راستی سفیرکبیر محترم – کولتور آتاشه نازنین «سواران دشت امید»ش را می شناسید؟ تا به حال با «نینوا»یش دم خور بوده اید؟ «ترکمن»ش را دیوانه وار پرستیده اید؟ «هجران» و «حصار»ش را چطور؟ چند بار «آوای مهر»ش «نوبانگ کهن» شما شده است؟ «راز و نیاز» و «شورانگیز»ش را چگونه دریافتید؟…
تبرزین طلایی پیرجان درویش خان برازنده سینه حسین علیزاده است. شوالیه اینجا کمی دیر رسیده است.
گر افتخاری هست همیشه افتخاری بوده و خواهد بود. شوالیههای ایران همیشه ایرانی و افتخار ایرانی هستند.
این متن یادداشت کیاوش صاحب نسق هست که (آهنگساز، محقق و مدرس موسیقی)
هستن، متن خیلی پرمغزی نوشتن که دلم خواست بقیه هم بخونن[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]
هرجا هنر و باروری و اعتلای آن اهمیت دارد همیشه توجه دولتمردان و وزارت فرهنگ و هنر آن کشور به حضور و موثر بودن هنرمندانی شاخص در حوزه های مختلف جلب شده است و جوایز، نشان ها، القاب و بورسیه هایی به فراخور اهمیت حضور، باروری فکری و هنری یک هنرمند به او اختصاص داده می شود. تاکید می کنم این قدردانی ها از سوی یک کشور و وزارتخانه آن در درجه اول متوجه هنرمندان همان کشور می شود و در قدم بعد متوجه هنرمندانی می شود که خودی، محسوب نمی شوند اما حضور فعال و بارور آنها در آن کشور باعث توجه جهانیان به آن کشور و رشد و اعتلای فرهنگ و هنر آن می شود.
[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]
استـــــــاد «حسین علیزاده» موسیقیدان و آهنگساز صاحبنام در این مرز و بوم و آن سوی آب ها احتیاج به معرفی ندارد. جایگاه وی بهعنوان یک موسیقیدان صاحب سبک، نوآور و مکتبساز برای همگان روشن است. نشان شوالیه از قِبَلِ اهدا شدن به امثال وی معتبرتر می شود، نه بر عکس. چرایی اهمیت دادن یک سفارتخانه و سفیرکبیر آن به اهالی هنر و ادبیات ایران می تواند و حتما دارای اهداف خیر و هنردوستانه از طرف آن کشور باشد. اما چرا میهمانان این مرز و بوم باید به سینه آنان که بی نیاز هیچ نشانی پیشانی تابناک هنر این مرز و بوم هستند نشان های خود را اهدا کنند و این افتخار را نصیب خود کنند؟ از کی این رسم قدردانی و دست بوسی از هنرمند و فرهیخته این مملکت شده است که بیگانه ای دگراندیش و هنردوست و فرهیخته پرور باید به ما گوشزد کند – آن هم در خاک خودمان- که چه گنج و چه سرمایه ای را داریم و نمی بینیم؟[فقط کسانی که در سایت عضو هستند قادر به مشاهده لینک ها هستند]
توجه این سالهای اخیر دولتمردان ما به هنرمندان بیش از آنکه توجه به مقام والا و ممتاز و منحصربه فرد آنان باشد – شاید- آنگونه بوده است که از صدقه سری همنشینی و توجه به آنان، مقام و موقعیت خویش را در قلب مردم و در رسانه های جهانی تثبیت و تحکیم کنند. گرچه در این دو سال اخیر توجه مستقیم نهاد ریاست جمهوری و اهدای نشان های علامه طباطبایی و آوینی به استادان و نخبگان هنر به عنوان آغازی خجسته از این گونه توجه ها به فرهیختگان و هنرمندان جلب نظر می کند، اما از آن سو چه بسا هنرمندان بزرگی که در گوشه خلوت و فقر رفتند و تازه با توجه بیهوده و دیرهنگام مسئول نمایی مواجه شده اند.
راستی سفیرکبیر محترم – کولتور آتاشه نازنین «سواران دشت امید»ش را می شناسید؟ تا به حال با «نینوا»یش دم خور بوده اید؟ «ترکمن»ش را دیوانه وار پرستیده اید؟ «هجران» و «حصار»ش را چطور؟ چند بار «آوای مهر»ش «نوبانگ کهن» شما شده است؟ «راز و نیاز» و «شورانگیز»ش را چگونه دریافتید؟…
تبرزین طلایی پیرجان درویش خان برازنده سینه حسین علیزاده است. شوالیه اینجا کمی دیر رسیده است.
گر افتخاری هست همیشه افتخاری بوده و خواهد بود. شوالیههای ایران همیشه ایرانی و افتخار ایرانی هستند.