ehsansalehi
07-10-2015, 02:22 PM
طولانی ولی مفید (sm10)
آیا زدن موهای زاید بدن لازم است؟ حکم غسل با آنها چگونه است؟
می خواستم بدانم که اگر موهای زائد هر جایی از بدن را نزنیم چه حکمی دارد آیا غسل صحیح است؟
از بین بردن موهای زائد، مثل موهای زائد اندام و زیر بغل مسأله ای بهداشتی و از نظر اسلام مستحب است و به آن سفارش شده [1] اما واجب نیست، و از بین بردن و نبردن آن ها ضرری به صحت نماز و روزه و سایر وظایف و تکالیف شرعیه نمی زند.
اما در ارتباط با غسل؛ اگر موهای بدن کوتاه است، یعنی به گونه ای است که جزء بدن حساب می شود، باید در هنگام غسل شسته شود، و اگر آب به آنها نرسد غسل باطل است [2] .
اما در مورد موهای بلند اختلاف است.
1) امام خمینی (ره) مکارم: شستن موهای بلند لازم است [3]
2) اراکی، بهجت: شستن موهای بلند لازم نیست [4] .
گلپایگانی، خوئی، تبریزی، سیستانی، صافی و زنجانی می فرمایند: شستن موهای بلند لازم نیست بلکه اگر آب را طوری به پوست برساند که آنها تر نشوند غسل صحیح است ولی اگر رساندن آب به پوست بدون شستن آنها ممکن نباشد باید آنها را بشوید که آب به بدن برسد .
امام علی(ع):
امروزه بسیاری از روش های موجود برای از بین بردن موهای زائد بدن وجود دارد، اما در احادیث از معصومین وارد شده است موبر زدن بهتر از تراشیدن مو و تراشیدن آن بهتر از کندن موهاست. با توجه به اهمیت بهداشت و پاکیزگی در ایام تابستان که تعرّق بیشتر می شود، این مهم بیشتر خود نمایی می کند تا جایی که از ایشان روایت شده که یک مرتبه موبرزدن در تابستان بهتر و مفید تر از ده مرتبه در زمستان است. ایشان حتی زمان هایی که برای بدن مفید تر بوده را هم ذکر کرده و گفته اند مؤمن در هرجمعه موهای زائد را از بین می برد، در غیر این صورت 15 روز یک بار و اگر نه 21 روز یک بار و اگر نه 40 روز یک بار و اگر از این مقدار هم بگذرد و موبر استفاده نکند مومن و مسلمان نیست و هیچ کرامتی نزد خداوند ندارد.
امیر المؤمنین فرمودند :
موبر پاک کننده بدن است .
امیر المؤمنین فرمودند :
استفاده از موبر ، دلگیری و پریشانی را از بین می برد .
امیر المؤمنین فرمودند :
کندن موی زیر بغل آلودگی بغل را بر طرف می کند ، پاک کننده و سنت پیامبران است.
امیر المؤمنین فرمودند :
برای مومن دوست دارم که که هر پانزده روز موبر استفاده کند .
امیر المؤمنین فرمودند :
از موبر زدن در روز چهار شنبه دوری کنید که روز نحسی است و جهنم در این روز خلق شده .
آيا رفع موهاي زائد شرمگاه زن به طور دايمي از طريق روش هاي پزشکي نظير ليزردرماني جايز است؟
دو نکته را بايد مد نظر داشت:يکي حکم برداشتن موهاي بدن توسط ليزر..و ديگري حکم نگاه کردن به عورت مسلمان..در مورد نکته ي نخست بايد گفت که: در کل برداشتن موهاي زائد بدن جايز است، فقط در مورد روشهاي آن بايد اين امر مهم را مراعات نمود و آن اينکه نبايستي از روشي استفاده کرد که براي بدن زيان آور باشد، زيرا خداوند متعال مي فرمايند: « وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» (بقره 195).
يعني: وخود را به دست خود، به هلاکت نيفکنيد.
و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نيز مي فرمايند: «لاضرر و لاضرار»، يعنى: نه به خود ضرر برسانيد و نه به ديگران.
بر طبق اين آيه ي مبارکه و حديث شريف، هر روش درماني که به جسم و بدن زيان وارد کند، استفاده از آن جايز نيست و حرام مي باشد.
با توجه به اين مطالب بايد گفت که: استفاده از ليزر براي برداشتن موهاي بدن بطور دائم يا موقت جايز است، بشرطيکه براي بدن مضر و زيان آور نباشد بگونه ايکه سلامتي شخص را در معرض خطر قرار دهد.
نکته ي دوم که مهمتر است، اينست که: بر هر زن و مردي واجب است تا عورت خويش را بپوشاند و حق ندارد که عورت خويش را به احدي (بجز همسر يا شوهرش) نمايان کند، مگر آنکه ضرورتي حاد پيش بيايد که در اين شرايط به قدر نياز (نه بيشتر از حد نياز) جايز است تا عورت نمايان شود.
اما حد عورت زنان براي مردان و زنان ديگر متفاوت است:
1- حدود عورت زن براي مردهاي بيگانه: کل بدن مي باشد (البته بعضي از علما فرموده اند که پوشاندن صورت و دو کف دست ضروري نيست مگر آنکه زن زيبا باشد و احتمال اين وجود داشته باشد که مردان را در فتنه بياندازد که در اين شرايط زن بايد از نقاب استفاده کند).
2- حدود عورت زن مسلمان در مقابل زن مسلمان ديگر و مردهاي محرم (مانند برادر و فرزند و عمو) : عبارتست از قسمت ناف تا زانو، يعني هر زن مسلماني بايستي تا حتما از قسمت ناف تا زانويش را به احدي از زنان (حتي مادرش) نمايان نکند، همچنين جايز نيست که احدي از مردهاي محرم او اين قسمت را از بدن زن ببينند، در غير اينصورت هم زن به سبب نپوشاندن عورت و هم مرد و زني که وي را نگاه مي کنند گناهکار خواهند بود.
بنابراين متوجه شديم که از نظر شريعت، بر هر زن و مرد مسلماني واجب است تا حتما عورت خويش را بپوشاند تا در گناه نيافتد، و بدون شک و ترديد شرمگاه عورت است و هر مرد و زني موظف است تا شرمگاه خود را از ديگران (بجز شوهر يا همسر خويش) بپوشاند، در غير اينصورت او گناهکار خواهد شد.
ولي در شرايط اضطراي براي او جايز است تا به قدري که نياز است آنرا نمايان کند ، مثلا زماني که زن نياز به عمل جراحي دارد، و يا مرضي در ناحيه ي شرمگاهي پيدا کرده و نياز است تا پزشک (زن) آن قسمت از بدنش را مشاهده و معاينه کند، و يا در هنگام ختنه...
اما مواردي همچون برداشتن موي زائد شرمگاه بعنوان ضرورت قابل قبول نيست، بعبارتي کسي نمي تواند براي برداشتن موي زائد شرمگاهش (و يا جاي ديگري از عورتش) آنرا نمايان کند، چه نزد پزشک زن و چه پزشک مرد، مگر آنکه پزشک شوهرش باشد!
البته بعضي از فقهاي مذاهب گفته اند که اگر برداشتن موي شرمگاه براي شخص سخت باشد؛ مثلا موهاي شرمگاه زياد باشد و برداشتن آن توسط ابزارهاي ديگر همچون تراشيدن مقدور نباشد، در اين حالت زن يا مرد مي تواند جهت تداوي و از بين بردن موهاي زائد شرمگاه، عورت خويش را نزد پزشک نمايان کند. البته زن بايد نزد پزشک زن برود و مرد هم نزد پزشک مرد..
پس بر اساس اين رأي؛ اگر موهاي شرمگاه زني زياد باشد و امکان برداشتن آن توسط روشهاي ديگر براي او مقدور و ممکن نباشد و خود نيز نتواند از ليزر استفاده کند، او مي تواند تا جهت برداشتن آن توسط ليزر نزد پزشک زن برود و به قدر نياز عورتش را نمايان کند، در غير اينصورت جايز نيست که براي برداشتن موهاي بدن عورت خويش را نمايان کنيد و ناچاريد از روشهايي استفاده کنيد که مشکل کشف عورت را نداشته باشند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه موى سفيد را نكنيد، كه آن نور مسلمانى است، هر كه موى سفيد در ريش او پيدا شود در اسلام، نورى باشد براى او در قيامت.
از حضرت امام جعفر صادق منقول است كه سه كسند كه خداوند عالميان در روز قيامت بايشان سخن نميگويد، نظر رحمت بسوى ايشان نمى افكند، اعمال ايشان را نمى پسندد، براى ايشان عذاب اليم مهيا است: كسيكه موى سفيد خود را بكند و كسيكه با دست خود بازى كند كه او را منى بيايد يا با جاى بدن خود و كسيكه ديگران باو لواطه كنند، دور نيست كه اين حديث محمول بر آن باشد كه براى غرض فاسدى موى سفيد را بكند زيرا كه در حديث صحيح از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه باكى نيست موى سفيد را بريدن و كندن، اما بريدنش را دوست تر ميدارم، از كندن.
درحديث ديگر هم وارد شده است از آن حضرت كه كندن و بريدن هر دو باكى نيست.
درحديث ديگر فرمود كه حضرت اميرالمؤ منين تجويز بريدن موى سفيد ميفرمودند، اما كندنش را مكروه مى دانست.
از حضرت امام رضا منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه موى سفيد در پيش سر ميمنت است و مبارك است، در عارضها علامت سخاوت و جوانمردى است، در جاى زلف علامت شجاعتست، و در پشت سر شوم است و ظاهرا مراد ابتداى سفيد شدن است.
فصل هفتم: در كندن موى بينى و بازى كردن با ريش
در حديث معتبر از حضرت رسول منقول است كه بايد هر كس موى شارب و موى بينى را بگيرد و باحوال بدن خود بپردازد، كه اينها باعث زيادتى جمال او است.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه موى بينى را گرفتن رو را نيكو ميكند.
در حديث صحيح از آنحضرت منقول استكه: موى بدن چون بلند ميشود، آب پشت را قطع ميكند، يعنى فرزند بوجود نمى آيد و بندها را سست ميكند و ضعف و تنبلى مى آورد و نوره كشيدن، آب پشت را زياد ميكند و بدن را قوى ميكند و پيه گرده ها را زياد ميكند و بدن را فربه ميكند.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه: موهاى بدن را از خور بيندازيد، كه نجس و كثيف است.
در حديث صحيح از آنحضرت منقول استكه: موى بدن چون بلند ميشود، آب پشت را قطع ميكند، يعنى فرزند بوجود نمى آيد وبندها را سست ميكند وضعف و تنبلى مى آورد و نوره كشيدن، آب پشت را زياد ميكند و بدن را قوى ميكند و پيه گرده ها را زياد ميكند و بدن را فربه ميكند.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه: چهار چيز است كه از اخلاق پيغمبرانست، بوى خوش كردن و سر تراشيدن و نوره ماليدن و بسيار جماع كردن.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول استكه: موى شارب و پشت زهار و زير بغل را بلند مگذاريد كه شيطان در آنجا جا مى گيرد و پنهان ميشود.
فصل هفتم: در ازله كردن موى زير بغل
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه: دراز مكنيد موى زير بغل را، كه شيطان در آنجا پنهان ميشود.
در حديث معتبر ديگر منقول استكه: حضرت امام جعفر صادق عليه السلام زير بغل را دارو مى گذاشتند و ميفرمودند كه: كندن موى زير بغل دوش ها را سست ميكند.
در حديث ديگر منقول است كه: دارو گذاشتن زير بغل بهتر است از تراشيدن و تراشيدن بهتر است از كندن.
قابل توجه اپیلاسیونرها !
در حديث ديگر وارد شده است كه: بسيار بود كه آنحضرت از براى ازاله موى زير بغل بحمام مى رفتند و همين موضع را دارو ميكشيدند و بيرون مى آمدند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه: موى زير بغل راكندن، گندبغل را برطرف ميكند وپاك كننده است و سنت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم است.
و به سند حسن منقول است كه: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه آيا جايز است كه كسى آرد را با روغن زيت مخلوط كند و بعد از نوره بر بدن بمالد براى آنكه بوى نوره ببرد، فرمود كه: باكى نيست.
در حديث ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى فرمود از كاكل گذاشتن و مو را در پيش سر گره زدن ونقش خضاب كردن و فرمود كه زنان بنى اسرائيل هلاك شدند بسبب آنكه موى سر را در پيش سر گره ميزدند و نقش خضاب ميكردند و محتمل است كه مراد از نقش خضاب آن باشد كه متعارفست در ميان زنان عرب كه سوزن بدست و بدن ميزنند و سرمه و غير آن در آن ميريزند كه رنگش ميماند و احتمال دارد كه نفشهاى حنا را هم شامل باشد.
در حديث ديگر منقول است كه از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند از زنى كه موى بالاى پيشانى راميبرد يا مى كند و موهاى رو را مى كند براى زينت يا آنكه گيس خود را با گيس ديگرى ميبافد فرمود كه باكى نيست.
حِلْيَةِ الْمُتَّقينَ
محمد باقر بن محمد تقى مجلسی رحمه الله
النورۀ نشرۀ طهور للجسد.[1]
نوره یک تعویذ (نگهدارنده) و مایه پاکی بدن است.
علی(ع):
نتف الابط ینفی الرّایحۀ المکروهۀ و هو طهور و سنّۀ ممّا امر به الطّیّب علیه و اله السلام.[2]
ازاله موهای زیر بغل باعث از بین رفتن بوی بد میشود که این پاکیزگی است و پیامبر پاک به انجام دادن این کار، امر فرموده است.
امام صادق(ع):
اخذ الشّعر من الانف یحسّن الوجه.[3]
کوتاه کردن موای بینی صورت را نیکو میکند.
امام علی(ع):
اخذ الشارب من النظافۀ.[4]
کوتاه کردن شارب جزئی از نظافت است.
در روایت دیگری پیامبر خدا(ص) میفرمایند که هر کس در روز جمعه قدری از سبیل (شارب) و ناخنهای خود را بگیرد خداوند به بدن او شفائی نهد و دردی از او برون برد.[5]
روشن است که بلند شدن شارب و تماس با انواع غذاها و با داخل فضای دهان شدن میتواند سبب انتقال میکروبها به بدن انسان شود که باید از آن پرهیز نمود.
[1] کافی، ج6، ص506
[2] من لا یحضه الفقیه، ج1، ص120
[3] کافی، ج6، ص488
[4] تحف العقول، ص100
[5] دانشنامه احادیث پزشکی، ج1، ص117
[1] الکافی، ج 6، ص 505، تحریر الاحکام الشرعیه علی مذاهب الامامیه ج 1 ص 8 به بعد. برای اطلاع بیشتر به سؤال شماره 1590 (سایت: 1584) مراجعه کنید.
[2] توضیح المسائل مراجع جلد اول ص 222 ، مسأله 379.
آیا زدن موهای زاید بدن لازم است؟ حکم غسل با آنها چگونه است؟
می خواستم بدانم که اگر موهای زائد هر جایی از بدن را نزنیم چه حکمی دارد آیا غسل صحیح است؟
از بین بردن موهای زائد، مثل موهای زائد اندام و زیر بغل مسأله ای بهداشتی و از نظر اسلام مستحب است و به آن سفارش شده [1] اما واجب نیست، و از بین بردن و نبردن آن ها ضرری به صحت نماز و روزه و سایر وظایف و تکالیف شرعیه نمی زند.
اما در ارتباط با غسل؛ اگر موهای بدن کوتاه است، یعنی به گونه ای است که جزء بدن حساب می شود، باید در هنگام غسل شسته شود، و اگر آب به آنها نرسد غسل باطل است [2] .
اما در مورد موهای بلند اختلاف است.
1) امام خمینی (ره) مکارم: شستن موهای بلند لازم است [3]
2) اراکی، بهجت: شستن موهای بلند لازم نیست [4] .
گلپایگانی، خوئی، تبریزی، سیستانی، صافی و زنجانی می فرمایند: شستن موهای بلند لازم نیست بلکه اگر آب را طوری به پوست برساند که آنها تر نشوند غسل صحیح است ولی اگر رساندن آب به پوست بدون شستن آنها ممکن نباشد باید آنها را بشوید که آب به بدن برسد .
امام علی(ع):
امروزه بسیاری از روش های موجود برای از بین بردن موهای زائد بدن وجود دارد، اما در احادیث از معصومین وارد شده است موبر زدن بهتر از تراشیدن مو و تراشیدن آن بهتر از کندن موهاست. با توجه به اهمیت بهداشت و پاکیزگی در ایام تابستان که تعرّق بیشتر می شود، این مهم بیشتر خود نمایی می کند تا جایی که از ایشان روایت شده که یک مرتبه موبرزدن در تابستان بهتر و مفید تر از ده مرتبه در زمستان است. ایشان حتی زمان هایی که برای بدن مفید تر بوده را هم ذکر کرده و گفته اند مؤمن در هرجمعه موهای زائد را از بین می برد، در غیر این صورت 15 روز یک بار و اگر نه 21 روز یک بار و اگر نه 40 روز یک بار و اگر از این مقدار هم بگذرد و موبر استفاده نکند مومن و مسلمان نیست و هیچ کرامتی نزد خداوند ندارد.
امیر المؤمنین فرمودند :
موبر پاک کننده بدن است .
امیر المؤمنین فرمودند :
استفاده از موبر ، دلگیری و پریشانی را از بین می برد .
امیر المؤمنین فرمودند :
کندن موی زیر بغل آلودگی بغل را بر طرف می کند ، پاک کننده و سنت پیامبران است.
امیر المؤمنین فرمودند :
برای مومن دوست دارم که که هر پانزده روز موبر استفاده کند .
امیر المؤمنین فرمودند :
از موبر زدن در روز چهار شنبه دوری کنید که روز نحسی است و جهنم در این روز خلق شده .
آيا رفع موهاي زائد شرمگاه زن به طور دايمي از طريق روش هاي پزشکي نظير ليزردرماني جايز است؟
دو نکته را بايد مد نظر داشت:يکي حکم برداشتن موهاي بدن توسط ليزر..و ديگري حکم نگاه کردن به عورت مسلمان..در مورد نکته ي نخست بايد گفت که: در کل برداشتن موهاي زائد بدن جايز است، فقط در مورد روشهاي آن بايد اين امر مهم را مراعات نمود و آن اينکه نبايستي از روشي استفاده کرد که براي بدن زيان آور باشد، زيرا خداوند متعال مي فرمايند: « وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» (بقره 195).
يعني: وخود را به دست خود، به هلاکت نيفکنيد.
و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نيز مي فرمايند: «لاضرر و لاضرار»، يعنى: نه به خود ضرر برسانيد و نه به ديگران.
بر طبق اين آيه ي مبارکه و حديث شريف، هر روش درماني که به جسم و بدن زيان وارد کند، استفاده از آن جايز نيست و حرام مي باشد.
با توجه به اين مطالب بايد گفت که: استفاده از ليزر براي برداشتن موهاي بدن بطور دائم يا موقت جايز است، بشرطيکه براي بدن مضر و زيان آور نباشد بگونه ايکه سلامتي شخص را در معرض خطر قرار دهد.
نکته ي دوم که مهمتر است، اينست که: بر هر زن و مردي واجب است تا عورت خويش را بپوشاند و حق ندارد که عورت خويش را به احدي (بجز همسر يا شوهرش) نمايان کند، مگر آنکه ضرورتي حاد پيش بيايد که در اين شرايط به قدر نياز (نه بيشتر از حد نياز) جايز است تا عورت نمايان شود.
اما حد عورت زنان براي مردان و زنان ديگر متفاوت است:
1- حدود عورت زن براي مردهاي بيگانه: کل بدن مي باشد (البته بعضي از علما فرموده اند که پوشاندن صورت و دو کف دست ضروري نيست مگر آنکه زن زيبا باشد و احتمال اين وجود داشته باشد که مردان را در فتنه بياندازد که در اين شرايط زن بايد از نقاب استفاده کند).
2- حدود عورت زن مسلمان در مقابل زن مسلمان ديگر و مردهاي محرم (مانند برادر و فرزند و عمو) : عبارتست از قسمت ناف تا زانو، يعني هر زن مسلماني بايستي تا حتما از قسمت ناف تا زانويش را به احدي از زنان (حتي مادرش) نمايان نکند، همچنين جايز نيست که احدي از مردهاي محرم او اين قسمت را از بدن زن ببينند، در غير اينصورت هم زن به سبب نپوشاندن عورت و هم مرد و زني که وي را نگاه مي کنند گناهکار خواهند بود.
بنابراين متوجه شديم که از نظر شريعت، بر هر زن و مرد مسلماني واجب است تا حتما عورت خويش را بپوشاند تا در گناه نيافتد، و بدون شک و ترديد شرمگاه عورت است و هر مرد و زني موظف است تا شرمگاه خود را از ديگران (بجز شوهر يا همسر خويش) بپوشاند، در غير اينصورت او گناهکار خواهد شد.
ولي در شرايط اضطراي براي او جايز است تا به قدري که نياز است آنرا نمايان کند ، مثلا زماني که زن نياز به عمل جراحي دارد، و يا مرضي در ناحيه ي شرمگاهي پيدا کرده و نياز است تا پزشک (زن) آن قسمت از بدنش را مشاهده و معاينه کند، و يا در هنگام ختنه...
اما مواردي همچون برداشتن موي زائد شرمگاه بعنوان ضرورت قابل قبول نيست، بعبارتي کسي نمي تواند براي برداشتن موي زائد شرمگاهش (و يا جاي ديگري از عورتش) آنرا نمايان کند، چه نزد پزشک زن و چه پزشک مرد، مگر آنکه پزشک شوهرش باشد!
البته بعضي از فقهاي مذاهب گفته اند که اگر برداشتن موي شرمگاه براي شخص سخت باشد؛ مثلا موهاي شرمگاه زياد باشد و برداشتن آن توسط ابزارهاي ديگر همچون تراشيدن مقدور نباشد، در اين حالت زن يا مرد مي تواند جهت تداوي و از بين بردن موهاي زائد شرمگاه، عورت خويش را نزد پزشک نمايان کند. البته زن بايد نزد پزشک زن برود و مرد هم نزد پزشک مرد..
پس بر اساس اين رأي؛ اگر موهاي شرمگاه زني زياد باشد و امکان برداشتن آن توسط روشهاي ديگر براي او مقدور و ممکن نباشد و خود نيز نتواند از ليزر استفاده کند، او مي تواند تا جهت برداشتن آن توسط ليزر نزد پزشک زن برود و به قدر نياز عورتش را نمايان کند، در غير اينصورت جايز نيست که براي برداشتن موهاي بدن عورت خويش را نمايان کنيد و ناچاريد از روشهايي استفاده کنيد که مشکل کشف عورت را نداشته باشند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه موى سفيد را نكنيد، كه آن نور مسلمانى است، هر كه موى سفيد در ريش او پيدا شود در اسلام، نورى باشد براى او در قيامت.
از حضرت امام جعفر صادق منقول است كه سه كسند كه خداوند عالميان در روز قيامت بايشان سخن نميگويد، نظر رحمت بسوى ايشان نمى افكند، اعمال ايشان را نمى پسندد، براى ايشان عذاب اليم مهيا است: كسيكه موى سفيد خود را بكند و كسيكه با دست خود بازى كند كه او را منى بيايد يا با جاى بدن خود و كسيكه ديگران باو لواطه كنند، دور نيست كه اين حديث محمول بر آن باشد كه براى غرض فاسدى موى سفيد را بكند زيرا كه در حديث صحيح از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه باكى نيست موى سفيد را بريدن و كندن، اما بريدنش را دوست تر ميدارم، از كندن.
درحديث ديگر هم وارد شده است از آن حضرت كه كندن و بريدن هر دو باكى نيست.
درحديث ديگر فرمود كه حضرت اميرالمؤ منين تجويز بريدن موى سفيد ميفرمودند، اما كندنش را مكروه مى دانست.
از حضرت امام رضا منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه موى سفيد در پيش سر ميمنت است و مبارك است، در عارضها علامت سخاوت و جوانمردى است، در جاى زلف علامت شجاعتست، و در پشت سر شوم است و ظاهرا مراد ابتداى سفيد شدن است.
فصل هفتم: در كندن موى بينى و بازى كردن با ريش
در حديث معتبر از حضرت رسول منقول است كه بايد هر كس موى شارب و موى بينى را بگيرد و باحوال بدن خود بپردازد، كه اينها باعث زيادتى جمال او است.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه موى بينى را گرفتن رو را نيكو ميكند.
در حديث صحيح از آنحضرت منقول استكه: موى بدن چون بلند ميشود، آب پشت را قطع ميكند، يعنى فرزند بوجود نمى آيد و بندها را سست ميكند و ضعف و تنبلى مى آورد و نوره كشيدن، آب پشت را زياد ميكند و بدن را قوى ميكند و پيه گرده ها را زياد ميكند و بدن را فربه ميكند.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه: موهاى بدن را از خور بيندازيد، كه نجس و كثيف است.
در حديث صحيح از آنحضرت منقول استكه: موى بدن چون بلند ميشود، آب پشت را قطع ميكند، يعنى فرزند بوجود نمى آيد وبندها را سست ميكند وضعف و تنبلى مى آورد و نوره كشيدن، آب پشت را زياد ميكند و بدن را قوى ميكند و پيه گرده ها را زياد ميكند و بدن را فربه ميكند.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه: چهار چيز است كه از اخلاق پيغمبرانست، بوى خوش كردن و سر تراشيدن و نوره ماليدن و بسيار جماع كردن.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول استكه: موى شارب و پشت زهار و زير بغل را بلند مگذاريد كه شيطان در آنجا جا مى گيرد و پنهان ميشود.
فصل هفتم: در ازله كردن موى زير بغل
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه: دراز مكنيد موى زير بغل را، كه شيطان در آنجا پنهان ميشود.
در حديث معتبر ديگر منقول استكه: حضرت امام جعفر صادق عليه السلام زير بغل را دارو مى گذاشتند و ميفرمودند كه: كندن موى زير بغل دوش ها را سست ميكند.
در حديث ديگر منقول است كه: دارو گذاشتن زير بغل بهتر است از تراشيدن و تراشيدن بهتر است از كندن.
قابل توجه اپیلاسیونرها !
در حديث ديگر وارد شده است كه: بسيار بود كه آنحضرت از براى ازاله موى زير بغل بحمام مى رفتند و همين موضع را دارو ميكشيدند و بيرون مى آمدند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه: موى زير بغل راكندن، گندبغل را برطرف ميكند وپاك كننده است و سنت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم است.
و به سند حسن منقول است كه: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه آيا جايز است كه كسى آرد را با روغن زيت مخلوط كند و بعد از نوره بر بدن بمالد براى آنكه بوى نوره ببرد، فرمود كه: باكى نيست.
در حديث ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى فرمود از كاكل گذاشتن و مو را در پيش سر گره زدن ونقش خضاب كردن و فرمود كه زنان بنى اسرائيل هلاك شدند بسبب آنكه موى سر را در پيش سر گره ميزدند و نقش خضاب ميكردند و محتمل است كه مراد از نقش خضاب آن باشد كه متعارفست در ميان زنان عرب كه سوزن بدست و بدن ميزنند و سرمه و غير آن در آن ميريزند كه رنگش ميماند و احتمال دارد كه نفشهاى حنا را هم شامل باشد.
در حديث ديگر منقول است كه از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند از زنى كه موى بالاى پيشانى راميبرد يا مى كند و موهاى رو را مى كند براى زينت يا آنكه گيس خود را با گيس ديگرى ميبافد فرمود كه باكى نيست.
حِلْيَةِ الْمُتَّقينَ
محمد باقر بن محمد تقى مجلسی رحمه الله
النورۀ نشرۀ طهور للجسد.[1]
نوره یک تعویذ (نگهدارنده) و مایه پاکی بدن است.
علی(ع):
نتف الابط ینفی الرّایحۀ المکروهۀ و هو طهور و سنّۀ ممّا امر به الطّیّب علیه و اله السلام.[2]
ازاله موهای زیر بغل باعث از بین رفتن بوی بد میشود که این پاکیزگی است و پیامبر پاک به انجام دادن این کار، امر فرموده است.
امام صادق(ع):
اخذ الشّعر من الانف یحسّن الوجه.[3]
کوتاه کردن موای بینی صورت را نیکو میکند.
امام علی(ع):
اخذ الشارب من النظافۀ.[4]
کوتاه کردن شارب جزئی از نظافت است.
در روایت دیگری پیامبر خدا(ص) میفرمایند که هر کس در روز جمعه قدری از سبیل (شارب) و ناخنهای خود را بگیرد خداوند به بدن او شفائی نهد و دردی از او برون برد.[5]
روشن است که بلند شدن شارب و تماس با انواع غذاها و با داخل فضای دهان شدن میتواند سبب انتقال میکروبها به بدن انسان شود که باید از آن پرهیز نمود.
[1] کافی، ج6، ص506
[2] من لا یحضه الفقیه، ج1، ص120
[3] کافی، ج6، ص488
[4] تحف العقول، ص100
[5] دانشنامه احادیث پزشکی، ج1، ص117
[1] الکافی، ج 6، ص 505، تحریر الاحکام الشرعیه علی مذاهب الامامیه ج 1 ص 8 به بعد. برای اطلاع بیشتر به سؤال شماره 1590 (سایت: 1584) مراجعه کنید.
[2] توضیح المسائل مراجع جلد اول ص 222 ، مسأله 379.