حال میده ناز کنی![]()
به دو زلف یار دادم دل بیقرار خود را
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
شبی ار به دستم افتد سر زلف یار
همه مو به مو شمارم غم بیشمار خود را ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
من مست و تو دیوانه
مارا که برد خانه
صدبار تورا گفتم
کم خور دو ، سه پیمانه ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
واران وارنه عزیزکم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
گل ریزه ریزه ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
وعده ی وهار دای عزیزکم یه خو پاییزه ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
سوژه ی چاو خمار عزیزکم له دین درم کرد ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
شرطو له داخت عزیزکم هرگز نه خنم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
برگی آزبیتی عزیزکم له ور نکنم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 89 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 89 مهمان ها)