شاعر روز های تلخ منم
شاعر روز های بارانی
شاعر درد، خستگی، ماتم
شاعر عشق های طوفانی
قلب من سنگ می شود اما
قلب تو نرم بوده از اول
کاش من را دوباره فتح کنی
فاتح قلب های سیمانی !
ما دو تا هر دو زخمی و تنها
مثل آن تک درخت بیچاره
قصد ما رخنه در زمین بوده
من گسل بودم و تو کرمانی
من در این اضطراب و تنهایی
تا به کی غرق باشم ای زیبا؟
جستجو میکنم تو را امشب
باز در شعر های خاقانی !
عشق من کهنه و قدیمی شد
عشق تو نقش بسته در قلبم
عشق، همچون کتیبه ای زیبا
می برد دل به سبک ساسانی
تو مرا مست کرده ای اینجا
من تلو ... من تلو ... من تنها
تو مرا خسته کرده ای دنیا
و منم غرق در این بی جانی
چاوشی گوش میدهم امشب
چاوشی گوش میدهم بی تو
چاوشی می برد مرا هر شب
سمت عشقت، به سمت ویرانی