چه بگویم؟! سخنی نیست میان من و تونوشته اصلی توسط MrCrow
متن وصیعتم شرح مصیبت است ...
جای عاشق شدنی نیست میان من و تو
آنقدر درد کشیدیدم که یعقوب شدیم
مژده ی پیرهنی نیست میان من و تو
چه بگویم؟! سخنی نیست میان من و تومتن وصیعتم شرح مصیبت است ...
جای عاشق شدنی نیست میان من و تو
آنقدر درد کشیدیدم که یعقوب شدیم
مژده ی پیرهنی نیست میان من و تو
من دوست دارمت
تو نداری چرا پری؟!
نوه خمینی رو اوردن کانال یک خسته میشه خودش به مجریه میگه بگو بریم بیایم من یه کم قدم بزنم
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا ؟ من از کجا ؟ مال که را دزدیده ام ؟
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دو دیقه رفتم آذر گوش بدم باز چی شد
به مجری میگه شام به شما دادن مجری گفت بله
میگه من هنوز شام نخوردم
مجری میگه منم نخوردم دروغ گفتم
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا ؟ من از کجا ؟ مال که را دزدیده ام ؟
چه خشن شدی
چی کجا کی براچی
نیروی جوان ، کمبود مکان
میشه سینمای نمناک ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نبودی بی کسی تنها کسم بودنیروی جوان ، کمبود مکان
میشه سینمای نمناک ...
یکم اشک و یکم صابون بَسم بود
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 17 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 17 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
