نوشته اصلی توسط Rasoulh111
واسه این رمانتیک میشم واسه بقیه به سبک خودم
در ضمن دیوث در مورد زن من نظر نده حتی نگاهش هم نکنشتر در خواب بیند
واسه این رمانتیک میشم واسه بقیه به سبک خودم
در ضمن دیوث در مورد زن من نظر نده حتی نگاهش هم نکن
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
خبر بسته بودن جاده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
همچنان
عاغا در مورد دختر عنمه من درست صحبت کنیناینو پیدا کنید من خوشم امد ازش میخوام بگیرمش زنم بشه
عاغا در مورد دختر عنمه من درست صحبت کنین
عجب حلوای قندی تو
امیر بی گزندی تو
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی
بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرغت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
زباله
نه ! حالا خارج از شوخی فکر کنم منو با یه " صابرِ " دیگه اشتباه گرفتی !
من شدم : " مردِ عوضیِ هیچ کاک " یا نه " مردِ عوضیِ باران " !!!
این صورت استخونی
از فقر سیلی که میخورد
درد فراموش میکرد
البته یادم نمیره
وقتی جوون بود با فوت
خورشید خاموش میکرد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
پیکان دلتنگ بابا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
