نوشته اصلی توسط MrCrow
یادم نمیره فراصتی رفته بود یه فیلم ببینه که تو برنامه هفت نقدش کنه دقیقه 7 از سینما اومده بیرون رو به روی کارگردان نشسته بود و میگفت از تیتراژ آغازین فیلم حس کردم که با یک مقوا پالایش شده سر و کار دارم - کارگردانه مونده بود چی بگه جیرانی گفت برید یه میان برنامه ببینید و نقد فیلم تو کمتر از 3 دقیقه به پایان رسید
خیلی ازت ممنونم هادی جان
بی اندازه لطف کردی
تنظیم تریاق
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا ؟ من از کجا ؟ مال که را دزدیده ام ؟
تو که زندگیت واقعی به جایی نرسیدی برو شاید تو زندگی مجازی به یه چیزی برسیواسه دخت عمه درخواست فرستادم
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
امیر نمیتونی این 2 شکلکو بیاری بزاری تو این لیست اول شکلکا خیلی قشنگه
این که چیزی نیست یه بار دورخیز کردم خواهر زن چاوشی رو مخش رو بزنم ولی نشدتو که زندگیت واقعی به جایی نرسیدی برو شاید تو زندگی مجازی به یه چیزی برسی
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
کسی هست که بهش نظر نداشته باشیاین که چیزی نیست یه بار دورخیز کردم خواهر زن چاوشی رو مخش رو بزنم ولی نشد
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
الانه که بیاد این خبرو ببینه که فردا هم آهنگ نمیاد دیگه از کوره در میره
جدیدا پحته حرف میزنیتو که زندگیت واقعی به جایی نرسیدی برو شاید تو زندگی مجازی به یه چیزی برسی
Noکسی هست که بهش نظر نداشته باشی
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 21 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 21 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
