چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
مطلب تویی طالب تویی
هم منتها هم مبتدا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
با چشم تو میگوییم
من مست چنین خواهم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو نباشی هوای هر دوی ما
سرد و بارونی و مه آلود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دروغ میگه مث سگ
دیده چس ناله جواب نمیده گفته بگم مردم ببینم اون طرف چیزی میگه یا نع
از دقیقه چهار تا آخر آهنگ ... فراتر از موسیقی ایران تشریف داره
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شعر رهایی ساز کن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بین من و تو حتی یه آه فاصله نیست
پاک کن اشکامو از این گونه های خیس ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 619 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 619 مهمان ها)