روزی که پیک مرگ، مرا می برد به گور
من، شبچراغ عشق تو را نیز می برم
عشق تو، نور عشق تو، عشق بزرگ توست
خورشید جاودانی دنیای دیگرم ...
روزی که پیک مرگ، مرا می برد به گور
من، شبچراغ عشق تو را نیز می برم
عشق تو، نور عشق تو، عشق بزرگ توست
خورشید جاودانی دنیای دیگرم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
قبوله که هر کس خدایی داره خدای من اما قدیمی تره
خدای تو مثل خودت بی وفاست خدای من اما صمیمی تره
خدای تو تردید و ترسه ولی خدایی که دارم پر از باوره
خدایی که مثل کس دیگه نیست مثل بنده هاش اول و آخره
رضا یزدانی - عشق پست مدرن
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
وقتی هستی خوب خوبم
وقتی هستی خوب خوبم
وقتی هستی خوب خوبم
وقتی هستی خوب خوبم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بارون میومد پس داد زدم من پشت درم
خمیازه باد آهسته گذشت از پشت سرم
عدو چو تیغ کشد من سپر بیاندازم
که تیغ من به جز از ناله ای و آهی نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 576 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 576 مهمان ها)