گفت آتشی بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم![]()
گفت آتشی بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
زانکه میگفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
یکی اینو از برق بکشه باو![]()
Noémie Merlant
تا حالا کوجا بودی![]()
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 252 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 252 مهمان ها)