یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نقش او در دل چه زیبا مینشست
سنگدل آینه ما میشکست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
سلام بر همگی
اسباب کشی بالاخره تموم شد و نت گرفتم.
فقط خواستم اعلام وجود کنم
فعلا
عجب حلوای قندی تو
امیر بی گزندی تو
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
کسی میدونه این ک...سک...ش کیه
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 13 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 13 مهمان ها)