بارون نمیاد هیچوقت ولی خیابونا خیسن
گاوای میانه رو تو صف کارخونه یه سوسیسن
مرتضی ...
ای گل شوخ که مغرور بهاران شده ای
خبرت نیست که در پی چه خزانی داری...
!?Who Cares؟!
خیالم سلمانِ مشهد، اسیرم باز تو این شهر
حسرت مرا دیواری می فهمد
که به او نگاه می کنی
اما دلت
جایی دیگر است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 470 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 470 مهمان ها)