ابرای بارون زا رو برگردون
مردی که اشک نریزه آدم نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
حتی شوخی با کاوه یغمایی هم حرام است
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
هر پنجشنبه شعر میخونم
تو سالن های خالی از عطرت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 684 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 684 مهمان ها)