اگه گفتن 2 روز دیگه زنگ بزن ...
تهدیدشون کن بگو اگه وصل نکنین زنگ میزنم 195
از سرفه های چرکی سیگار خسته ام ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
می آمد از برج ویران مردی که خاکستری بود
خورد و خراب و خمیده تصویر ویران تری بود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
آنگونه مست بودم که از تمام دنیا
تنها دلم هوای تورا کرده بود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دوهزار چشم عمگین به دو چشم واله گشته
به جهان جان رسیدم غزلم ترانه گشته ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو روان به خواب شهری
من از این خیال ترسان
مگریز از خیالم
مگریز رو مگردان ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 472 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 472 مهمان ها)