منشی نژاد
منشی نژاد
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
آمدن ِ كسی را انتظار نمیكشم
به خودت نگاه میكنم
ای تاريكی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چنان مستم من امشب ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 156 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 156 مهمان ها)