هر چند وقت یکبار به محسن پیام میدادم که هیچ کدوم خونده نشد
یه اکانت فیک دختر دارم برا چک کردن یه بنده خدایی ، دیروز همینطوری با اون اکانت به محسن یه پیام دادم ، جواب داد
خیلی بهم برخورد
خب خواجه دان شد . ببینیم چه کرده
امیدی بر جماعت نیست ، میخواهم رها باشم
اگر بیانتها هم نیستم ، بیابتدا باشم
اگر یکبار دیگر فرصتی باشد که تا دنیا
بیایم ، دوست دارم تا قیامت در کما باشم
خیابانها پر از دلدار و معشوقان سردرگم
ولی کو آنکه پیشش میتوانم بیریا باشم
کسی باید بیاید مثل من باشد ؛ خودم باشد
که با او جای لفظ مضحک "من" یا "تو" ، "ما" باشم
یکی باشد که بعد از سالها نزدیک او بودن
به غافلگیرکردنهای نابش آشنا باشم
دلم یک دوست میخواهد که اوقاتی که دلتنگم
بگوید خانه را ول کن ؛ بگو من کِی ، کجا باشم ...
سید سعید صاحب علم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اینقدر عقلم میرسه از عشق تو دیوونه شم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
با هر کی باشیم نباید بگیم همو میشناسیم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نه
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 64 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 64 مهمان ها)