ز عشق شمس تبریزی
ز بیداری و شب خیزی
مثال ذره ای گردان
پریشانم به جان تو ...
ز عشق شمس تبریزی
ز بیداری و شب خیزی
مثال ذره ای گردان
پریشانم به جان تو ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
زندگى آموخت گاهى سربزيرى بهتر است
وقت دلتنگى برايت گوشه گيرى بهتر است
دخترى زيبا كه در رويا تو را بوسيده است
دست در دست كسى ديدى، بميرى بهتر است
بغض دارى، خيره مى مانى به عكسى توى قاب
خوب مى دانى در آغوشش نگيرى بهتر است
روزها دلگير و تكرارى است اما شب كه شد
زير ماه و "گوچه" گردى با "مشيرى" بهتر است
سنگ هم عاشق شود گوهر صدايش مى كنند
در دل معشوق اگر باشى اسيرى بهتر است ...
ایمان فرقانی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هِی نگو مثلِ یک کوه محکم باش ، کوه هم تکیه گاه میخواهد
عشق یعنی بدونِ تو رفتن ، عشق یعنی هزار و یک افسوس
بیخبر میروم همین؛ یعنی
به خداحافظی نیرزیدی
بیخداحافظی خداحافظ
باغ بی رونق تو پرپر باد!
!?Who Cares؟!
در حال حاضر 124 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 124 مهمان ها)