نه ..
⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من خیلی به ادبیات اشراف ندارم اما ..
حسین صفا کلا خیلی به تشبیهات بخصوص تشبیه چشم به چیزای دیگه علاقه شدیدی داره حالا اینجا چشم رو اومده به دو تا سرباز مغرور ترسیم کرده نمیدونم دقیقا چه معنایی میخواسته برسونه اما خب این اشک ریختن در فراق معشوق رو اومده بجای بارون و سیل و از این حرفا گفته چن تا زن تنها که رخت میشورن هم این اشکای زیاد رو برسونه هم این اشک شوری که تو ادبیات برای فراق از از عاشق از طرف جنس مونث بهش اشارع میکنن
قسمت سرم چن تا کتاب رنگ و رفته خب مشخصه شما چه موقه کتابت از ریخت میفته رنگش میره ؟ موقعی که زیاد اونو ورق میزنی و بارها میخونی اینم به همین اشاره میکنه تو ذهنش بارها خاطراتشو و یا چیزایی که دوست داشته براش اتفاق بیفته رو مرور کرده و اینقدر اینکارو کرده که ذهنش مث همون کتاب شده من خودم هر وخ همچی توصیفی از زیاد فکر کردن و تخیلات میبینم بی اختیار یاد فیلم کوهستان سرد جاد لو نیکول کیدمن میفتم که بش میگه وقتایی که اینجا نبودم اینقد بهت فکر میکردم که میخواست سرم بترکه !
در مورد بیت اخرم که ابتدای اون وام گرفته از شعرای فروغ فرخزاد هستش کدام قله کدام اوج میشه گفت بار معنایی مشابه شعر تریاق داره حبس از کجا من از کجا ؟ همون صوبتی که محسن با مخالفانش یا کسایی که سنگ جلوی پاش میندازن در کل این رو میخواد بگه مگه این دنیا کیلویی چند ؟ مگه من کیم ؟ کلا نمنه اینکه میگه اینقد این دنیا تباهی و سیاهی زیاد شده منی که اینهمه ادم محکمیم کم اوردم اینهمه دشمنی برای چی
اخرشم میگه من از شکار نکردن شما از این که شکارم نبوده اید شکارید یکم برام گنگه ولی برداشتم اینه که منم به حسابتون نرسم دنیا خودش شما رو بگا میده با اینکاراتون
الهی تصدقت (با لحن موزن)
در حال حاضر 234 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 234 مهمان ها)