من يک اتاق بی در و پيکر که بی خيال!
يك آسمان قحط كبوتر كه بيخيال!
من همچنان تبـــاه، تبــاه و تبـــــاهتر
من يك هميشه بيسروهمسر كه بيخيال!
من چيستم بدون تو؟چيزي شبيه تو
خودخواه، بيدليل، ستمگر كه بيخيال!
من بغض دردناك پلشتي كه شعر شد
در منجلاب دفتر و بستر كه بيخيال!
من ناتمام ماندهام اين بار در خودم
نه ته برام مانده و نه سر كه بيخيال!
من آفتاب يخزده، من ماه سوخته
در كوچه هاي بستهی خاور كه بي خيال!
من عشق ، من دروغ، من آري خود توام!
تو عكس آن دليل بياور كه بي خيال!
من تا هميشه مثل غزل تكهپارهام
ديوان زخمهاي مكرر كه بي خيال!
من بي تو يك تعفن مزمن كه اي دريغ!
من با تو از هميشه عفنتر كه بي خيال!