میلاد یه لهجه تابلوی اصفهونی داره که نگو
دارم مغازمو میبرم یه جایی که کنار دستم پخش عمده ی سی دی و فیلم اورجینال تشریف داره که بهترینه تو اراک ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خیلی مرده خیلی لوتیه کلا ما اصفهانم رفتیم اصفهونی ها واسه ما شاهکار کردن از شام آوردن برامون اونم ساعت 3 شب بگیر تا پول بنزین ماشین حسین رو دادن تازه اونا دختر بودن ولی روی خیلی از مرد ها رو سفید کردن میلاد هم که اهل عشق بود پایه همه چی بود فک کنم اگه میگفتم بریم تو دستشویی های حرم یه *** پر تف مجلسی برام بزن بازم به من نه نمیگفت الان که فکرشو میکنم میبینم دلم پر حسرته که چرا اصلا اینو یه دست نکردمش هرچی گفتم نه نیاورد
در حال حاضر 469 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 469 مهمان ها)