رفت آن که پیش پایش دریا ستاره کردی
چشمان مهربانش یک قطره ناسترده ...
رفت آن که پیش پایش دریا ستاره کردی
چشمان مهربانش یک قطره ناسترده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
میرفت و گرد راهش از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد پیچیده تاب خورده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سودای همرهی را گیسو به باد دادی
رفت آن سوار و با خود یک تار مو نبرده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار منو من یار تو باشم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه بيتفاوت، چه بيياور چه بيهمنشينم!نه راه در مينوردم، نه هيچجا مينشينم
شكسته پشت سپاهم به پشت هرگز، نگاهم
به لوح بخت سياهم، در اوج حسرت بر اين ام
كه واكنم دفترم را، دو برگه آخرم را
كه طرحي از روزگار جوانيام را ببينم
-من آن پلنگ نرينه- تو آهوي پشت چينه-
پريدمت روي سينه- كشاندمت تا كمينم-
كمند گيسو تنيدي - كمان ابرو كشيدي-
كشيدي آتش به جان و به پنبهزار يقينم
دريدم از هم تنت را سُرين آبستنت را
كه ناگهان ناخنت را كشيدي بر جبينم
لبت پر از حرص بوسه، به گردنت داغ بوسه
گرفتمت زير بوسه، وبوسه ي آخرينم
بر آن ستيغ تنت بود، نشان زن بودنات بود
يكي دو بوسه كمات بود، كه آسمان شد زمينم
بمك نمك ميمكيدم، نمك بمك ميمكيدم
كه نمنمك سيبها را از ان شبستان بچينم ...
محمدرضا حاج رستمبگلو ...
... ...
ویرایش توسط Milik : 11-25-2016 در ساعت 07:25 AM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بیخبر میروم همین؛ یعنی به خداحافظی نیرزیدی
بیخداحافظی خداحافظ باغ بی رونق تو پرپر باد!...
!?Who Cares؟!
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بازم بفرستین کمه
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
الی دو تا پاور بانک خوب بگو از بامیلو بگیرم
در حال حاضر 338 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 338 مهمان ها)