شیر بزرگ بیشه باش سمت هر آهویی نرو
تنها بمون اما با هر روباهی هم سفره نشو
شیر بزرگ بیشه باش سمت هر آهویی نرو
تنها بمون اما با هر روباهی هم سفره نشو
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
واسه شیر خسته موشم یلی میشه و میغره ...نوشته اصلی توسط R A S O O L
شیر بزرگ بیشه باش سمت هر آهویی نرو
تنها بمون اما با هر روباهی هم سفره نشو
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
وقتی نقل نقد و سکه ست ، هر شغالی مهربونه
نون تو خون زدن یه عادت ، هر حماقتی رشادت
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
حوصلمون سر رفت باوااااااااااااا
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اونقدِ نجیبم این روزا که همه فکر میکنن اسبم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ساسان به نظرت چکار کنیم؟حوصلمون سر رفت باوااااااااااااا
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
دیپلم داری؟؟
چه رشته ای؟
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 161 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 161 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول