چرا بود فک کنم ..
چرا بود فک کنم ..
⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خارِ طنزِ علی رضا رضایی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تیتراژی که یزدانی برا فیلم تیکاف خونده چیز مشتی به نظر میاد
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم،
چه سیاه ئه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
آدم از دست خودش خسته میشه،
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتن ئه, موسم دلکندن ئه،
خنجر از پشت میزنه, اون که همراه من ئه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
محاله شاهکار فرهاد رو جمعه ها گوش ندم...
در حال حاضر 68 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 68 مهمان ها)