مست است یار و یاد حریفان نمیکند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من ...
مست است یار و یاد حریفان نمیکند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
لهراسبی اومده مثله جوونا بکنه مدل خوندنشو ولی نه به صداش میاد نه به این شعرای کس شعری که میخونه
زاهد چو از نماز تو کاری نمیرود
هم گریه شبانه و هم مستی شبانه و راز و نیاز من ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دستی زده بر دستی ( من مست و دیوانه )
ورژن جدیدیش شده
دست به دست من بده
حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی
به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اولشو عینه مسیح و ارش میخواد بخونه و با زور یه اسکی میره ولی بعدش میره تو مدل خوندنه فسیل خودش
در حال حاضر 214 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 214 مهمان ها)