خواننده ملی شدن، سمبل آن و این شدن..
در خلوت نشستن، هی کشیدن و گیج شدن...
خواننده ملی شدن، سمبل آن و این شدن..
در خلوت نشستن، هی کشیدن و گیج شدن...
یه روز یه خونه ای بود که تابستونا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه صدایی نیکوووووولمممممممممممم
این چه رازیست که هر بار...
!?Who Cares؟!
تابوتا خیسِ آب میشن
دستِ گل ها خراب میشن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بلغارستان 2 - 0 هلند
تیم هلند رو به نابودیه
زندگی یک جهنم است
اگه دائم به نداشته هایت فکر کنی
چه شد ؟ خاک از خواب بیدار شد
به خود گفت : انگار من زندهام !
دوباره شکفتهست گل از گلم
ببین بوی گل میدهد خندهام !
نوشتند چون حرف ناگفتهای
گل لاله را بر لب جویبار
چه شد ؟ باز انگار آتش گرفت
همه گل به گل دامن سبزهزار
چنین گفت در گوش گل ، غنچهای :
نسیمی مرا قلقلک میدهد
زمین زیر پایم نفس میکشد
هوا بوی باد خنک میدهد
صدای نفسهای نرم نسیم
به بازیگری گفت : اینک منم !
که با دستهای نوازشگرم
گلی بر سر شاخهها میزنم !
از این سورهی سبز و آیات سرخ
کتاب زمین پر علامت شده
زمین گفت : شاید بهشت است این !
زمان گفت : گویا قیامت شده !
زمین فکر کرد : آسمانی شده
کبوتر گمان کرد : آبی شده
دلِ سنگ حس کرد : جاری شده
گل احساس کرد : آفتابی شده
به چشم زمین : برفها آب شد !
به فکر کویر : آبشار آمده !
به ذهن کلاغان : زمستان گذشت !
به قول پرستو : بهار آمده ...
زنده نام قیصر امین پور ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 190 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 190 مهمان ها)