[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
مرتیکه عنتر مرد 50ساله رو اسکل میکنه دیوث
افق نگاه تو مثل آسمون لاجوردیه
تو قطبم قدم زدن با تو مثل حس کویر گردیه ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تـو ضـربه خـوردی مـن زمـین خـوردم
تـب مـیکنی این مـرد مـیمیره
بالای شـهر ابرا که مـیبارن
پایـین شـهر رو آب مـیگیره ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نگو از تلخی دنیا سیرم
نگو میرم نگو که میمیرم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
وقتی آغوش رفاقت یه تله س
حرف هفت تیر پر باور کن
وقتی هر نفس میشه شکل قفس
حرف هفت تیر پر باور کن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 375 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 375 مهمان ها)