[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
مینوشم از چشمان تو جرعه به جرعه شعر نو
حافظه ی دستان من پر شده از دامان تو ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نداری خبر ز حال من نداری
که دل به جاده میسپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا به خاطرت نگه دار ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چشمات نمیبینن ، پاهات نمیمونن
دستات نمیگیرن ، این دست بیتاب
با من نمیخندی ، با من نمیخونی
قابل نمیدونی ، این چشم بیخواب
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
Every Day Is Autumn ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مانی رهنما - کجا به خنده رسیدیم
امیر میخوای آپ کنم ؟
در حال حاضر 292 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 292 مهمان ها)