[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب
زآن چه حاصل ، جز دروغ و جز دروغ
زین چه حاصل ، جز فریب و جز فریب
باز می گویند : فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد ، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو
من به جان آمدم اینک تو چرا می نایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
فقط نزاز شاعر شب بمیره
نزار صدام رنگ عزا بگیره
اگه میسوزه شب شاعرانه
فقط نزار بمیره این ترانه
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم که تویی چشم مرا بینایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
پیش از این گر دگری در دل من می گنجید
جز تورا نیست کنون در من گنجایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ای کاش رنج آخر داشت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 516 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 516 مهمان ها)