باورش واسه خودمم هم سخته ولی همچنان جاذبه
باورش واسه خودمم هم سخته ولی همچنان جاذبه
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نکته:امیدوارم چرلیدرها هم بیشتر همکاری کنن و باعث بشن کمتر تو مسابقات صحنه های سانسوری ببینیم خخخ
فقط باید از خواب صبح بزنیم چون به ساعت ما میشه 4 یا 5 صبح نماز بخونیم بیدار بمونیم . فقط بدیش اینه اگه تا 7 طول بکشه آخر بازی رو نمیتونم ببینم
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در «فیس بوک» بود... خبر پیچید:
لو رفتنِ رژیمِ زنی لاغر!
اعطای لوح و سکّه به یک مدّاح
چسناله های خانم بازیگر
در «اینستاگرام» کسی غش کرد
با عکسِ دوستدخترِ خواننده!
با فحش های مردمِ باغیرت!!
- «چیزم توو چیزِ دختره ی جنـــده!!»
از آسمان شروع به بارش کرد
هر جمله ی شروع شده با «کاف»!
لبخند و درد و لایک به هم آمیخت
در عکس تازه ی «پدرِ شوآف!»
رژ زد، بوتاکس کرد! کرم مالید
زل زد به دوربین و «دابسمش» کرد
در فیس بوک جمعیتی مُردند
در اینستاگرام کسی غش کرد
عکس غذای سوخته ی همسر
عکسِ سگِ عروسِ پسرخاله!
یا نه! کلیپ تازه ی لو رفته
از *** قورباغه و بزغاله!
مُشتی جوک کپی شده، مشتی شعر
فرمایشات واقعی رهبر!
در هر طرف بسیجی و روشنفکر
در حال افتحاش!! به یکدیگر
دیوانگی و خودکشیِ «حافظ»
از ازدحام شعرنویسی ها!
دشنام چند عاشق «استقلال»
مابین فحش «پرسپولیسی»ها
فریاد اعتراض به یک چیزی!
شلوارهای نیمه درآورده!
بحثی عمیق در وسط عرفان
با گونه و دماغِ عمل کرده
متن دعا برای شب کنکور
امواج پخش در وسطِ گیتی!!
با ویژگیِ ماهِ تولّدها
با عاشقانه های درِپیتی!
گاهی ادامه ی خبرِ «کیهان»
گاهی در افتتاحِ فروشِ «نایک»!
در روزنامه پشت ستونی زرد
مشغول به خرید و فروشِ لایک!
از «عشق من کجاست در این شب ها؟»
تا «من چقدر عاشق بارانم!»
از شایعاتِ «این به فلانی داد»
تا «بچّه مال کیست؟ نمی دانم!»
دعوای بی امانِ طرفداران
با بوی عمّه و پدر و وایتکس!!
در صفحه ی خصوصی هر دختر
چندین و چند پیشنهادِ ***
فیلمِ خصوصیِ زنِ همسایه
یا عکسِ بی حجابِ فلان مسؤول
یک عدّه در موبایل به فکرِ پخش
یک عدّه نیز زیر پتو مشغول!
فعّال های هرچه سیاسی تر!
خوانندگانِ هجر و لب و پستان!
موزیک های حاصلِ نرم افزار
ضبط کلیپ، داخل قبرستان!
عکس گل و حشیش پس از مشروب
با متنی از ادامه ی گیجی ها
بحث گناه و رهبری و ساندیس
در صفحه های جوجه بسیجی ها
شش تیغه های مُهر به پیشانی!
موهای رنگ کرده ی با چادر!
هم می خورند از سرِ این توبره
هم می خورند از سرِ آن آخور
■
در من پُلی شکسته تر از تاریخ
در انتهای خاطره سازی هاست
من روستای گم شده ای هستم
که خسته از تمامیِ بازی هاست
قایم شده تمامیِ این شب ها
آن بچّه ای که توی کمد هستم
بگذار تا خراب شود دنیا
من در کتابخانه ی خود هستم
در قلّه های بی کسی ام خوبم!
اینجا که ابرهای رها هستند
لبخند می زنم که از این بالا
مردم شبیه مورچه ها هستند...
سید مهدی موسوی
در حال حاضر 579 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 579 مهمان ها)