من عاشق یه زنم تو خیالم
باهاش حرفامو میزنم خوبه حالم
منو میفهمه اونو میفهمم
من عاشق فکرای محالم
خوش میگذره باهاش حالم خوبه
واسمون انگار همه عالم خوبه
نمیفهمه گاهی تیکه هامو
بعضی وقتا میوه ی کالم خوبه
پُره حالِ چشاش خندونه
پُره حرفه لباش قندونه
میخنده میخنده میخنده آرومه
نم نم بارونه
عجب حلوای قندی تو
امیر بی گزندی تو
همه عاشقا دارن چش تو چش همدیگه میخندن ، میخندن
من یه عمره واسه دیدن عشقم چشامو میبندم ، میبندم
عجب حلوای قندی تو
امیر بی گزندی تو
وقتی چشام بازه
همون خندون سابقم
چشامو که میبندم
غمگین و عاشقم
زندگی با چش باز زندونه
چشامو که میبندم کی میدونه
دلم تنگ میشه و چشامو میبندم
اونم برام آواز میخونه
پشت فرمونمو با اونم
خدایا پس کی داره میرونه
دنیای من با چشم بسته زیباتره
تو این همه زیبایی چشمامو میبندم مگه خوابم میبره
عجب حلوای قندی تو
امیر بی گزندی تو
چاوشی یزدانی نیست اینو تو ذهنت داشته باش - کلا با هم خیلی فرق دارن از همه نظرنوشته اصلی توسط R A S O O L
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
البته باز از قبلی بهتر دیگه حداقل خبری از قایق چوبی نیست
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
امیر ازین رفیق ما خبر نداری ؟ چی شد یهو رفت که رفت !
پسر خوبی بود !
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
امیر از این رفیق ما که مو کاشته بعد کلاه میزاره سرش خبری نداری
بچه ی خوبی بود
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بهروز صفاریان
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من خودم گرفتم منظورشو
بی قرارِ تو امُ در دلِ تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادتِ کم حوصله هاست
در حال حاضر 682 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 682 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول