مرآت جان زدونم از طاعت ریایی
با زاهدان زنگار میفروشم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم ...![]()
می گفت پیر عاکف من نیستم مطفف
زیرا که جلوه با خلق بسیار می فروشم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
آهنگ روسی که گفتمخداست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
داغش گداخت جانم خاموش کی توانم
لب میگشایم اینک اسرار میفروشم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
دارند وهم هستی ، خلقی ز جهل و مستی
ز کبر و پستی، ز خود پرستی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
زین پیش نبودیم و نبود هیچ خرد
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
غمگین چو پاییزم از من بگذر
شعری غم انگیزم از من بگذر
سر تا به پا عشقم دردم سوزم
بگذشته در آتش شب چون روزم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 29 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 29 مهمان ها)