یا حضرت مولانا
یا حضرت مولانا
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
ای دلخور از گریه مرد پر از گریه
بغض ترک خورده دریاچه ی مرده
با گریه جاری شو بازم بهاری شو
با درد خلوت کن از غم شکایت کن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
روزای روشن خدا،حافظ
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]Atheist
تا دقایقی دیگر من تبدیل به یه جنتلمن واقعی میشم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
تا بداند که شب ما به چه سان می گذرد
غم عشقش دِه و عشقش ده و بسیارش ده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 489 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 489 مهمان ها)