دل دیووانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
با سر زلف تو مجموع پریشانی خویش
کو مجالی که یکایک همه تقریر کنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
میلاد ببند اون حلقتو
این دیوث تاپیک با جنبه ها دیگه کسی نمیره اینجا هی پست میده بشه فوق حرفه ای فک میکنه بشه حرفه ای یا فوق حرفه ای پاداش میدن
من این دیوث رو میشناسم
آنچه در مدت حجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه مهال است که تحریر کنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
آن زمان کارزوی دیدن جانم باشد
در نظر نقش رخ خوب تو تصور کنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هیشکی منو دوست نداره ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 499 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 499 مهمان ها)