امیـر بی گزند محسن چاوشی بهترین آلبوم سال

[Malware]

من شراب از شما نمی خواهم
شهد ناب از شما نمی خواهم

ساقی شوکران من نشوید
شِکراب از شما نمی خواهم

به سرابم ره گمان نزنید
سر ِآب از شما نمی خواهم

زشت و زیبای چهره ام ، خوش باد
من نقاب از شما نمی خواهم

ای ز اسبم فکنده ، نا اصلان !
همرکاب از شما نمی خواهم

من نپرسیدم از شما چیزی
پس جواب از شما نمی خواهم

جان بیدار من نیاشوبید
جای خواب از شما نمی خواهم

شعله را در چراغ من نکُشید
آفتاب از شما نمی خواهم

"حسین منزوی"

[Mehdi]

همخواب رقیبانی و من تاب ندارم بی ‌تابم و از غصه این خواب ندارم

[Pacino]

مهرت به دل نشوندم اما خبر نداری

[MrA_Chavoshi]

فک کن 10 مین دیگه آهنگ شادمهر میاد احسان دقیقا کجایی

[asc]

آرش میگه اهنگ بعدی انریکو رو دارم میسازم

میوزیک بای آرش
ارنج بای سیروان

[Pacino]

مرد روستایی ، وقتی نوه یک ساله اش را با خوشحالی به هوا می انداخت تصور نمی کرد پنکه سقفی قاتل این کودک شود.

به گزارش ایران، پیرمرد گمیشانی در گرگان، آن روز خوشحال تر از همیشه به خانه رفت چرا که از فروش گندم‌های دسترنج یک ساله اش سود خوبی نصیبش شده بود بنابر این عجله داشت تا زودتر خانواده اش را نیز در این شادی سهیم کند.

اما پیرمرد نمی‌دانست چه حادثه تلخی در کمین او و خانواده اش نشسته است. هوا گرم بود و پنکه سقفی تنها وسیله خنک کننده این خانه روستایی. وی به محض ورود به طرف نوه کوچولویش رفت و در حالی که کودک را در آغوش می‌فشرد او را غرق بوسه کرد. سپس با خوشحالی کودک را به هوا انداخت.

صدای قهقهه‌های شیرین کودک فضای خانه را پر کرده بود که ناگهان نفس‌ها در سینه حبس شد. پیرمرد آنچه را می‌دید باور نمی‌کرد سر کودک با پره‌های پنکه سقفی برخورد کرد و در یک چشم بر هم زدن دنیا مقابل چشمانش سیاه شد. بلافاصله بچه را به بیمارستان منتقل کردند اما کودک یک ساله بر اثر ضربه مغزی جان باخته بود.

[Hadi]

[Pacino]

جگر با خیارشور کی ساندویج میکنه اخه

[Chavosh]

گزارش 20:30 از کلاغ کوفی گفتم الان کنسرت الت در جورابشو نشون میدن

[AkbaR]

چه مودب