بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اوه اوه کاوه رو هم کیسه کشا گرفتن خداکنه کچل امیری رو خر نکنه لااقل ما بگیریمش
ز چشمش جان نشاید برد که از هر سو که میبینم
کمین از گوشه کردست و تیری در کمان دارد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
که می با دیگران خوردست و با من سر گران دارد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یه سیستم خوب بخوای جمع کنی برات راحت 3 تومن اب می خوره
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خون افشان دارد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اوج گرفتن های شهرام ناظری ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ای خدا باز میلاد شروع کرد به شعر نوشتن
در حال حاضر 288 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 288 مهمان ها)