ها... غصه شد وصله بال و پرمون...نوشته اصلی توسط MrCrow
دیدی آسمون خراب شد سرمون ...
ها... غصه شد وصله بال و پرمون...دیدی آسمون خراب شد سرمون ...
نذار تویِ دلت سردی بشینه، گُلِ من
نذار اشکاتو هر کی ببینه، گُلِ من
نذار اینا واست نقش بازی کنن، گُلِ من
نذار دنیاتو نقاشی کنن، گُلِ من...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هیشکی نپرسید حالتو...
دهنت میلاد باز یادم انداختی دارم گوش میدم... چه دورانی داشتم با این آلبوم
محکم بشین دلم این دور آخرها... غصه شد وصله بال و پرمون...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
میبینم به لش بازیای خلسه هم علاقمند شدینذار تویِ دلت سردی بشینه، گُلِ من
نذار اشکاتو هر کی ببینه، گُلِ من
نذار اینا واست نقش بازی کنن، گُلِ من
نذار دنیاتو نقاشی کنن، گُلِ من...
خرمغز چته
این حالیش نمیشههیشکی نپرسید حالتو...
دهنت میلاد باز یادم انداختی دارم گوش میدم... چه دورانی داشتم با این آلبوم
هر روز عمرم از دیروز بدتره...محکم بشین دلم این دور آخر
بازم دهنت سرویس
شما دو تا دیوث باید امروز میرفتین ارتحال ضجه میزدید.. بمیرید دیوثا
در حال حاضر 361 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 361 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
