چنان تنهای تنهایم
که حتی
نیستم با خود ...![]()
چنان تنهای تنهایم
که حتی
نیستم با خود ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
عجب ماه بلندی تو
که گردون را بگردانی ....![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
گلستان ساز زندان را بر این ارواح زندانی ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
خانه ی پر خون دل من ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
چشماتو رو هر چی دلت می خواست بستی![]()
نگاه کن من همون کوهم که روزی پرپرم کردی ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
میگفت ما مرغ شامیم
حالا یا بزم عروسی
یا مجلس سوگواری
میگفت فرقی نداریم
فرق مادوتا شبیه
اسب کالسکه و گاری ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 384 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 384 مهمان ها)