من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده ام
شیر تو این زندگی
دستات خجالت می کشیدن توی جیبت
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
هنوزم نغمه ی لالای تو در گوش من مانده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
Fu-ck Behrouz Saffarian
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 575 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 575 مهمان ها)