پریشان
از خوب های آلبومه
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چون یاد تو می آرم
خود هیچ نمی مانم
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا ؟ من از کجا ؟ مال که را دزدیده ام ؟
تو مست مست سرخوشی
من مست بی سر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی
من بی دهان خندیده ام....
موهات قشلاق دستامه
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا ؟ من از کجا ؟ مال که را دزدیده ام ؟
در حال حاضر 686 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 686 مهمان ها)