از اسب افتاده بابا ...
از اسب افتاده بابا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
از عروض «خلیلِ بِن احمد»، این حصار مسقّف موزون
دارد آهسته می زند بیرون؛ کهن الگوی غوطه ور در خون
کهنالگوی غوطهور در خون، در عروض عجم نمیگنجد
مثل من در جهانِ بیمادر، مثل تو در جهان بی…خفهخون
خفهخون یک سلاح مردانه است با شعاع خرابی بالا
مثلاً طیّ اولین «منزل»، مثلاً فتح دومین خاتون
پدر از فتح دومین خاتون، پسر از زورخانه بیرون ریخت
کهنالگوی قصه ی من هم، دارد از خا…نمیزند بیرون
دارد ازخانه..آه! گفتی آه!؟ آه یعنی دوتا کهنالگو
زیر چتر حمایت اما نه! …زیر پای تجاوز قانون
غرقی و غرقم و فراغرقه است؛ کهنالگوی این غزل در من
من در اوهام یک بیابانگرد، تو در اوهام کاشف افیون
که نظرباختن به آهو را کار مردان سفله میدانست
منبع معتبر؟ -چه می دانم؟؟؟ مثلاً ترّهات افلاطون
در ضیافت. جهان مردانه، سازوکاری جهنمّی دارد
کهنالگوی من از این مسلخ، من هم از وزن میزنم بیرون
آی مادر! مادر! مادر! کاش میشد تو را بگنجانم
در عروض خلیلِ بِن احمد، در پناه قوافی موزون ...
علی اکبر یاغی تبار ...
ویرایش توسط Milik : 06-12-2016 در ساعت 03:21 AM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
ریدی !
راستی اینو بگم تو خدمت که بودم 2 روز بود درست و حسابی نخوابیده بودم ...
کل روز که بیدار بودم و کار میکرد شب میشد عین جنازه میفتادم ساعت 10 شب
مثلا 2 ساعت اونجا میخوابیدیم بعد بیدارت میکردن بری واسه نگهبانی اونم تو زمستون که خواب میچسبه
یعنی اینو بگم میرفتم سر پست تو سرما ایستاده خوابم میبرد به خدا
در حال حاضر 658 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 658 مهمان ها)