من به دستان خودم گور خودم را کندم
به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
یه روز دیدمت و تازه شدم از نو
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا ؟ من از کجا ؟ مال که را دزدیده ام ؟
حافظ از جام عشق خون میخورد
من هم از جام شوکران خوردم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
قول بده هیچوقت نزاری والیوم جاتو بگیره ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
به بادم دادی و شادی؟!
در حال حاضر 170 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 170 مهمان ها)