امیـر بی گزند محسن چاوشی بهترین آلبوم سال

[Hadi]

آواتارم قشنگه پوریا ؟

[Chavosh]

اشترم کاورا رو میخوایم ارشیو کنیم رنگ اصلیش باشه بهتره همون سفیدشو بذا

[Hadi]

اشترم کاورا رو میخوایم ارشیو کنیم رنگ اصلیش باشه بهتره همون سفیدشو بذا

موافقم

[Hadi]

یکّی رو می شناختم مث که اسمش علی بود
یا مث که نه خدایا، مرتضی یا تقی بود
وقتي كه پنج سالش شد انگشت شصتش بريد
خون از دستش جاري شد رنگ از رخسارش پريد
تا اومد اشك جمع بشه تو چشاش از فرط درد
مادرش گفت : بغض نكن ، ماشالا دیگه شدي مرد
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه
اون علي یا مرتضي يا تقي يا حميد
گريه شو خوب نگه داشت بغضشم نتركيد
وقتي که ده سالش شد يه روز توی مدرسه
افتاد زير كتك معلم هندسه
تا اشك تو چشاش جمع شد از خجالت و درد
معلم سرش داد زد مگه نيستي تو يك مرد
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه
وقتي پسرك رسيد به سن سخت بلوغ
دختر همسايشون فكرشو میكرد شلوغ
يه روز كه با دوچرخه پز مي داد جلوي اون
باباش سرش داد كشيد اينقدر تند نرو حيوون
دختر همسايه با دوستاش بهش خنديدن
خوشبختانه اشكش را اينبار ديگه نديدند
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه
چند سال گذشت و علي يا مرتضي يا حميد
مردي شد و زن گرفت ، زنش رو دوست داشت ولي زنش با ناراحتي گفت
تو بي احساسي ، تا حالا نكردي يه گريه اساسي
زنش ازش جدا شد ، رفت با يه مرد جوون
که واسش اشك ميريزه مثل يه رود روون
اون علي بيچاره يا مرتضي يا حميد
از زور ناراحتي ديگه نفسش بريد
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه

@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

[Hadi]

یکّی رو می شناختم مث که اسمش علی بود
یا مث که نه خدایا، مرتضی یا تقی بود
وقتي كه پنج سالش شد انگشت شصتش بريد
خون از دستش جاري شد رنگ از رخسارش پريد
تا اومد اشك جمع بشه تو چشاش از فرط درد
مادرش گفت : بغض نكن ، ماشالا دیگه شدي مرد
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه
علي یا مرتضي يا تقي يا حميد
گريه شو خوب نگه داشت بغضشم نتركيد
وقتي که ده سالش شد يه روز توی مدرسه
افتاد زير كتك معلم هندسه
تا اشك تو چشاش جمع شد از خجالت و درد
معلم سرش داد زد مگه نيستي تو يك مرد
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه
وقتي پسرك رسيد به سن سخت بلوغ
دختر همسايشون فكرشو میكرد شلوغ
يه روز كه با دوچرخه پز مي داد جلوي اون
باباش سرش داد كشيد اينقدر تند نرو حيوون
دختر همسايه با دوستاش بهش خنديدن
خوشبختانه اشكش را اينبار ديگه نديدند
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه
چند سال گذشت و علي يا مرتضي يا حميد
مردي شد و زن گرفت ، زنش رو دوست داشت ، ولي زنش با ناراحتي میگفت
تو بي احساسي ، تو تا حالا نكردي يك گريه اساسي
زنش ازش جدا شد ، رفت با يه مرد جوون
که واسش اشك ميريزه مثل يه رود روون
اون علي بيچاره يا مرتضي يا حميد
از زور ناراحتي ديگه نفسش بريد
مرد كه گريه نمي كنه ، مرد كه گريه نمي كنه

@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

تو دبستان معلم هندسه کجا بود باو

[Malware]

آواتارم قشنگه پوریا ؟

آواتار رو غیر فعال کردم عسکشو بزار اینجا ببینم چیه

[Hadi]

آواتار رو غیر فعال کردم عسکشو بزار اینجا ببینم چیه

[Malware]

.

ها قشنگه...

[Malware]

Wrong Turn 4 Bloody Beginnings 2011

[Chavosh]

[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

لامصب کاورش خیلی مفهومیه