عشق اما پیداست ...
عشق اما پیداست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دیگر مپرس از من نشان
کز دل نشانم میرود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من خود به چشم خویشتن
دیدم که جانم میرود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دیوانه چو طغیان کند
زنجیر و زندان بشکند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شب از شبهای پاییزیست
از آن همدرد و با من مهربان شبهای شک آورد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عذابِ هرزه رویی رو گلِ جالیز می دونه
چرا خاکسترش کردی چرا
خاکسترش کردی
تفاوت گزارش نیمه اول با نیمه دوم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 257 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 257 مهمان ها)