هادی و ممه تیر خیلی دارین زر میزنین![]()
هادی و ممه تیر خیلی دارین زر میزنین![]()
من از پشت شبهای بی خاطره
من از پشت زندان غم آمدم
من از آرزوهای دور و دراز
من از خواب چشمان نم آمدم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
تو تعبیر رویای نادیده ای
تو نوری که بر سایه تابیده ام
تو یک آسمان بخشش بی طلب
تو بر خاک تردید باریده ای ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
اینم هست ولی نوشته داره
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
در حال حاضر 387 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 387 مهمان ها)