با تو شوری در جان
بی تو جانی ویران
از این زخم پنهان میمیرم
نامت در من باران
یادتت در دل طوفان
با تو امشب پایان میگیرم ...
با تو شوری در جان
بی تو جانی ویران
از این زخم پنهان میمیرم
نامت در من باران
یادتت در دل طوفان
با تو امشب پایان میگیرم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
پس من چی بیبی؟!نوشته اصلی توسط pirana
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
فقط بگو پس من چی؟!
!?Who Cares؟!
ببین غم تو رسیده به جانم بگو چه کنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یه قاسم نامی داشتیم کاشانی بود با اون لهجه شُلش چپ میرفت راست میومد میگفت بــــــــــرادر بــــــــسیجی
2تیر مشخص میشه... 4شنبه...
استفاده بهینه کن از وقتت
راضی بودی از اموزش؟
اونکه میبینی یوزرش حرفه ای شده دیگهمیلاد فوکی هم زیاد زر میزنهتوام درتو بزار
ایندفه رو بگم شیرتو خوردم یه دونه بهترشو هم میفرستیاینم بدون نوشته
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اون عکس دومیه خیلی خوب بود منتها نوشته داره
اگه داری بازم بده
دیگه ندارم که بدمایندفه رو بگم شیرتو خوردم یه دونه بهترشو هم میفرستی
اون عکس دومیه خیلی خوب بود منتها نوشته داره
اگه داری بازم بده
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
منم آخرین گوزنی که گلوله میخوره
!?Who Cares؟!
باشه خب من میدمدیگه ندارم که بدم
روزگار بد من کی میخواد به سر بیاد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 92 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 92 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
