@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
امیر هر دوشون آی لیلی ـه...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ویرایش توسط Malware : 06-26-2016 در ساعت 04:21 AM
!?Who Cares؟!
انبار باروتی ،ولی خیسی
خیسی، ولی انبار باروتی
می خواهی و آتش نمی گیری
[ کبریت های خیس در قوطی]
از عشق خود که مخفی اش کردی
از دوستان دشمن ات ، لوطی!
داش آکل در کتف خنجر باش
داش آکل تنهایی و طوطی
در جان من چیزی ست مرجانه!
انبار باروت پس از جنگم
در چاه مسجد خالی ام کردند
پیراهنت بودم، برادرهام
دور از پدر خون مالی ام کردند
افتاده بودم از دهان عشق
شام یخ یخچالی ام کردند
پرت و پلای گیسویت را، شب
زیر شکنجه حالی ام کردند
بعدن به من گفتند دیوانه!
ابروی نستعلیق را نشکن
خطی بکش این چشم کوفی را
ای اسم اعظم! با سر مویت
بازی بده شیخ حروفی را
کبریت و بنزینی فراهم کن
آتش بزن دستار صوفی را
یادم بده ای عشق بی منطق
این چشم های فیلسوفی را
در خیمه ی خیام یا خانه
با بوسه ی توی اتوبوس ات
در جاده ی تبریز و قم از تو
از کشف نزدیکی به نزدیکی
و حس و حال دور و گم از تو
از مستی و تنهایی و الکل
با تارمویت - یک صدم- از تو
خون می شوی در چشم های من
و اشک های در سرم از تو
چالم بکن در چاله و چانه
می خواهم و خوابم نمی گیرد
قلب یخ و بغض خفه در من
می خواهم و خوابم نمی گیرد
شب گریه زیر ملحفه در من
می خواهم و خوابم نمی گیرد
عشق و جنون و فلسفه در من
می خوابم و آرام ، می گیرد
قلبی شکسته یکدفه در من
روح منی، سلانه سلانه....
شهرام میرزایی
⌘ ℳᴇʜʀᴅᴀᴅ ⊞ ՏᴀH̶ ᴇß ⌘
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]⊞ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در این بهار مردهی بیعشقِ بیانسان
سر را مقیم شانهی من کن برادرجان
سر را مقیم شانهی من کن که مدتهاست
ابری نمیبارد بر این بیغولهی بینان
سر را به روی شانهام بگذار و هقهق کن
سر را به بغض شانهام بسپار و غم بنشان
ما گریه کردیم و قفسهامان قفستر شد
تو گریه کن شاید دری وا شد برادرجان
تو گریه کن شاید خدای تو دری وا کرد
حتا به آن سوی عدم حتی به گورستان
اشکی بریز و خنده بر این خشکسالی کن
اشکی بریز و خنده کن بر درد بیدرمان
آه ای برادرجان، برادرجان، برادرجان
با سگ نکردند آن چه با ما کردهاند اینان
چاووشخوان سفرهی بینانمان کردند
با نام آبادی چنین ویرانمان کردند
با نام آزادی صدامان را وجب کردند
ما را دچار رعشههای نیمهشب کردند
گفتند نورند و رگ مهتاب را کشتند
نارُستمان ناپدر، سهراب را کشتند
زاغان غفلتبرده با کبکان خرامیدند
هر کورسوی مرده را خورشید نامیدند
من در عزای خنده و لبخند میگریم
چون مادران در ماتم فرزند میگریم
من هم دلم خون است از این کابوس بیپایان
ما را حریم هقهق خود کن برادرجان
آه ای برادرجان، برادرجان، برادر جان
با سگ نکردند آن چه با ما کردهاند اینان
ما هر دو از یک خاک و یک دنیای بنبستیم
ما هر دو بنبستیم، از این رو دل به هم بستیم
این بیدها را باد و ما را درد خواهد برد
ما هر دومان آزادسروان تهیدستیم
بر سفرهی ما تهمت بیقاتقی بستند
با مردهخواران مدیحتخوان نپیوستیم
گفتند هرگز نیستید اما ندانستند
دیوارشان اثبات خواهد کرد ما هستیم
هستیم و داد خویش از بیداد میگیریم
هستیم و میمیریم و با مردن نمیمیریم
در این بهارِ مردهیِ بیبرگِ بیباران
ما را حریم گریهی خود کن برادرجان
سر را به خشم شانهام بسپار و ایمن باش
دنیا پر از تاریکی است اما تو روشن باش
این کودکان آیین عیاری نمیدانند
دلدل نکن لوطی، خودت داشآکل من باش
این باغ نازا را به آفتزادگان بسپار
تو جنگلی و ریشه داری، ناسترون باش
با این ملیجکهای دستافشان، امیدی نیست
تو وارث ایل و تبار یاغی من باش
ای سنگِ تیپاخورده، ای دیوار پاییزی
وقت است از خواب هزاران ساله برخیزی
این روسپی در خورد نام کهنهمردان نیست
باید به مهر مادریِ مادری دیگر بیاویزی
من هم دلم خون است از این کاشانهی ویران
حالا تو دوش هقهق من شو برادرجان
در حال حاضر 424 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 424 مهمان ها)