اینجا هم هوا خیلی گرم شده ک...ی...ر تو روحت صفاریان
اینجا هم هوا خیلی گرم شده ک...ی...ر تو روحت صفاریان
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دلم تنهاست دلگیرم
همش حس میکنم دارم بدون عشق میمرم
دلم تنهاست مجبورم
فراموشت کنم حالا که از چشمای تو دورم
مرا پرسی که چونی بین که چونم
خرابم بیخودم مست جنونم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
پری رویی مرا دیوان کردست
مسلمانان که میداند فسونم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ز هجرت میکشیم بار جهانی
که گوی من جهانی را ستونم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ز صورت کمتر از نیم ذره
ز روی عشق از عالم فزونم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی قطره که هم قطره است و دریا
من اشکال ها را آزمونم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
درون خرقه صدرنگ قالب
خیال باد شکل آبگونم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 87 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 87 مهمان ها)